چکیده:
عقل، به منزلة یکی از ابزارهای شناخت و معرفت انسانی، جایگاه بلندی در میان فلاسفه و اندیشمندان دارد اما بسیاری از عارفان، عقل را حجاب شناخت و معرفت میدانند، بهویژه که آنان، میان علم و معرفت فرق میگذارند و معرفت را مربوط به دایره شناخت انسان از حقتعالی و تجلیات او، و جایگاه آن را قلب، و علم را محصول ادراکات عقل نظری میدانند. ابنعربی با احترام به جایگاه عقل، عقل نظری را در معرفت به حق، ناتوان میشمارد. وی معتقد است عقل در شناخت حقتعالی، دو مقام و مرتبه دارد: نخست، مقام ادراک؛ دوم، مقام قبول و پذیرش.او عقل را در مقام ادراک و شناخت ذات حق و بعضی از مراتب تعینات و تجلیات حق، ناتوان معرفی میکند. اما در مقام پذیرش و قبول، قادر به شناخت حق میداند و برای آن محدودیتی قائل نیست، اگرچه موضوع پذیرفته شده با مقام ادراکی عقل، قابل استدلال و برهان نباشد.این مقاله با بیان و تحلیل مسئله به مفهوم شناخت و جایگاه عقل، و سپس به دو مقام و مرتبه آن میپردازد و مهمترین دلایل ناتوانی عقل نظری، در بعد ادراک و شناخت حق و ویژگیهای هر یک را از دیدگاه ابنعربی مورد بررسی قرار میدهد. روش این پژوهش بر اساس تجزیه و تحلیل و بیان مطالب از مهمترین کتابهای ابنعربی (فتوحات مکیه، فصوصالحکم و شرحهای آن و تجلیات الهی) میباشد.مطالعه این پژوهش میتواند در تجزیه و تحلیل مباحث معرفتشناسی جدید کارگشا باشد و خواننده محترم میتواند درستی یا نادرستی دلایل ابنعربی را بر محدودیت عقل در بعد ادراک، و نامحدود بودن آن به دست آورد.
خلاصه ماشینی:
عقلی را که ابنعربی ناتوان از شناخت حق میداند عقل نظری جزیی مشوب به وهم است و علم به دست آمده از این عقل، علم نظری کسبی است که شرط حصول آن، آگاهی بر وجه دلیل و امثال آن است، اما عقل منور به نور الهی در اثر ایمان و کشف و شهود، حقایق الهی را میپذیرد و از جنبة قبول و پذیرش، محدودیتی ندارد.
اما قوة ذاکره، نیز از دستیابی به علم و معرفت حق و شناخت او ناتوان است، زیرا این قوه تنها اموری را به یاد میآورد که عقل پیشتر آنها را داشته و سپس فراموش کرده است.
<EndNote No="325" Text=" همان، ص288-289"/> کوتاه اینکه با تمام کاستیها و ناتوانیهای این قوا عقل، به جای پیروی از آنچه خداوند در کتاب خود به پیامبرش خبر داده است، باز در مقام معرفت پروردگار به آن قوای ناتوان روی میآورد که این از شگفتآورترین خطاهایی است که در عالم روی داده است.
<EndNote No="329" Text=" همان، ص94-95"/> ابنعربی برای عقل، مقام و مرتبهای قائل است و محدودیت آن را از جهت فعل و ادراک میداند و معتقد است که عقل هم مانند حواس دارای محدودیت است، ولی این محدودیت در قوه فکر و نظر است، نه در صفت پذیرش و قبول آن، زیرا که عقل از جهت استعداد قبول، حد و مرزی ندارد و قابلیت پذیرش موهبتها و معارف الهی را بهطور نامحدود دارد.