چکیده:
اگر چه فرهنگ خود جهت دهنده به بسیاری از جنبه ها و حوزه های جامعه و زندگی افراد میباشد، اما در یک گستره وسیع تر، این دولت است که میتواند نقش مهمی در تعیین جایگاه فرهنگ داشته باشد. به عبارت بهتر، فرهنگ میتواند تحت نظارت و تعین پذیری و جهت گیری از سوی دولت و حاکمان قرار گیرد. این مقاله ، جایگاه دولت در رابطه با فرهنگ را در دو دیدگاه متفاوت یعنی دولت اسلامی و دولت لیبرالی مورد واکاوی قرار داده و به این پرسش پاسخ میدهیم که : "از دیدگاه اسلامی و لیبرالیستی دولت از چه جایگاهی در عرصه فرهنگ برخوردار است ؟". فرضیه مورد نظر این است که "با توجه به تعریف حداقلی از دولت در قرائت لیبرالیستی، دولت نقشی صرفا مدیریتی و بعضا نظاره گر را در عرصه فرهنگ برعهده دارد، اما با توجه به تعریف حداکثری از دولت در دیدگاه اسلامی، دولت علاوه بر نقش مدیریتی، نقش فرهنگ سازی، هدایت و کنترل جوانب مختلف فرهنگی جامعه را نیز بر عهده دارد". و با توجه به تعدد مولفه های فرهنگی که دولت میتواند به دخالت و نقش آفرینی در آن بپردازد، نوشته حاضر برای جلوگیری از طولانی شدن و همچنین حفظ انسجام آن به چهار حوزه و مولفه تعلیم و تربیت ، دین ، هنر و رسانه ها در دو دولت اسلامی و لیبرالی خواهد پرداخت .
خلاصه ماشینی:
بررسی و تبیین جایگاه دولت در عرصه فرهنگی جامعه از نگاه اسلام و لیبرالیسم * علی محسنی ** عباس فرهادی *** ناهید قمریان چکیده اگر چه فرهنگ خود جهت دهنده به بسیاری از جنبه ها و حوزه های جامعه و زندگی افراد میباشد، اما در یک گستره وسیع تر، این دولت است که میتواند نقش مهمی در تعیین جایگاه فرهنگ داشته باشد.
با نگاهی به نظریه دولت در اسلام و ضروری بودن تشکیل یک دولت دینی و اسلامیجهت پیاده سازی احکام الهی، از همان صدر اسلام و با تشکیل حکومت اسلامیتوسط پیامبر (ص ) و به دنبال آن حکومت خلفای بعد از پیامبر و به ویژه حکومت علی (ع )، این نکته روشن میشود که یک دولت و حکومتی اسلامی توجه کاملی به بحث فرهنگ و نحوه تربیت فرهنگی و همچنین اجرا و مدیریت فرهنگ جامعه خویش داشته که این مهم نیز در طول حکومت های بعدی اسلامی نیز قابل شناسایی میباشد و این خود، برآمده از خطوط اسلامیحکومت است که توجهی تمام عیار به نحوه و محتوای فرهنگی جامعه دارد تا مبادا مخالفتی با شرع و امور دینی داشته باشند.