چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی مبنای فلسفة نظریة رسانههای شوروی است. فلسفة نظریة رسانة شوروی متاثر از آرای مارکس و هگل است. این دو متفکر با تاثیرگذاری بر آرای لنین و حزب بلشویک باعث شدند که حزب بلشویک قواعد خاصی را بر رسانهها اعمال کند و آنها را ملزم به رعایت اصول خاصی کند. در این پژوهش سعی شدهاست با استفاده از آرای مارکس و هگل مبنای فلسفة نظریة رسانههای شوروی با استفاده از روش توصیفیـ تحلیلی، استخراج شود. در این پژوهش بهمنظور گردآوری اطلاعات از روش کتابخانهای استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که آرای هگل بیشتر بهطور غیرمستقیم بر این نظریه تاثیرگذار بوده است. در این زمینه آرای مارکس بر نظریة رسانههای شوروی تاثیرات مستقیمتری گذاشته و باعث شده که لنین و حزب پیشرو از رسانهها بهعنوان ابزاری آگاهیبخش استفاده کنند تا با استفاده از آن آگاهی واقعی را به پرولتاریا انتقال دهند و به این وسیله راه آزادی نهایی آنها را هموار کنند.
The purpose of this research is to review the philosophical basis of Soviet Media Theory. The Soviet Media Theory is affected by the viewpoints of Marx and Hegel. By influencing the opinions of Lenin and the Bolshovik Party, these two thinkers caused the Bolshovik Party to impose special regulations on the media and oblige them to observe specific rules. By utilizing descriptive-analytical method, this research has tried to extract the philosophical ground of the Soviet Media Theory by using the viewpoints of Marx and Hegel. Library method of data collection was used in this research. The findings of the research show that Hegel’s viewpoints have rather affected this theory indirectly. In this respect, the outlooks of Marx have had more direct impact on the Soviet Media Theory and has caused that Lenin and the progressive party use the media as a consciousness-raising instrument so that the real consciousness would be transferred to the proletariat and, in this way, the way to final freedom would be paved.
خلاصه ماشینی:
در این زمینه آرای مارکس بر نظریة رسانههای شوروی تأثیرات مستقیمتری گذاشته و باعث شده که لنین و حزب پیشرو از رسانهها بهعنوان ابزاری آگاهیبخش استفاده کنند تا با استفاده از آن آگاهی واقعی را به پرولتاریا انتقال دهند و به این وسیله راه آزادی نهایی آنها را هموار کنند.
با توجه به مطالب فوق، بهنظر میرسد اصول مطرحشده در نظریة رسانههای شوروی ــ لزوم آگاهی طبقة کارگر، کشمکش با نظام سرمایهداری [بهعنوان نظام ماقبل شکلگیری کمونیسم]، نزدیکشدن پایان تاریخ و اموری از این قبیل ــ در درجة اول تحت تأثیر آرای مارکس و در درجة دوم تحت تأثیر آرای هگل باشند.
تاریخ در نظر هگل با همین مرحله آغاز میشود و فهم فلسفة تاریخ بدون فهم این مرحله ( در مرحلة اعتلای بنده به پایة خودآگاهی) ممکن نیست زیرا همة عناصر تحولات بعدی تاریخی در رابطة میان ارباب و بنده بهطور ضمنی نهفته است (هگل، 1387: 13ـ 12).
(همان: 99) در توضیح مطالب فوق میتوان گفت: هگل با طرح این ایده که خودآگاهی بنیاد غایی جهان است و هستی، بهعنوان اولین مقوله، هستی برای آگاهی است؛ باعث شد که بهنوعی مارکس و حتی حزب بلشویک در ادامه به مقولة آگاهی حقیقی و راستین توجه ویژهای نشان دهند و از آگاهی طبقة کارگر دم بزنند.
هگل با طرح این ایده که خودآگاهی بنیاد غایی جهان است و هستی، بهعنوان اولین مقوله، هستی برای آگاهی است؛ باعث شد که بهنوعی مارکس و حتی حزب بلشویک در ادامه به مقولة آگاهی حقیقی و راستین توجه ویژهای را نشان دهند و از آگاهی طبقه کارگر دم بزنند.