چکیده:
وجود رویدادهای حاوی برخورد درصفحات روزنامه، باعث هیجان و حتی برانگیختن حس همدلی یا خشم در خوانندگان میشود. ارائة گزارشهایی از جنگ، زلزله ، قتل و حتی افشای اسناد محرمانه دولتی نهتنها منجر به جذب مخاطب میشود بلکه افزایش طرفداران یک نشریه یا روزنامه را نیز میتواند در برداشته باشد. برای خشونت نمیتوان پایانی متصور شد چراکه در شکلهای مختلف نمود پیدا میکند. از گذشته تا به امروز انسان با خشونت زندگی کرده و شاید به دلیل این استمرار و گاه تغییر نحوة آن است که در تحقیقات و بررسیها کمتر مورد توجه قرار میگیرد. بررسیها بیشتر به تاثیرات رسانههای نوین در بروز خشونت میپردازند و بیشتر در قالب مطالعات موردی است، اما اینکه خشونت چگونه به روزنامهها وارد شد و مطبوعات چگونه به آن میپردازند چندان دیده نمیشود. در این مقاله سعی میشود تا با نگاهی تاریخی، خشونت، سیر ورود خشونت به مطبوعات، نظریههایی در این باب و تغییرشکل خشونت طی چنددهه گذشته مورد بررسی قرار گیرد
Publication of events containing conflict in newspaper pages causes excitement and even gives rise to feelings of sympathy or wrath in readers. Covering reports on war, earthquake, homicide and even disclosure of secret state documents not only attracts the audience but also can increase the number of fans of a newspaper or a publication. One cannot imagine an end to violence since it appears in different shapes. From past until now, the mankind has lived with violence and perhaps it is due to this continuation and sometimes change in its method that violence is paid little attention to in research studies. Surveys mainly address impacts of new media in emergence of violence and are mostly within the framework of case studies. That how violence has entered newspapers and how the print media deal with it, is not seen that much. This paper intends to review violence, the trend of its entrance into the print media, theories in this respect and transformation of violence within the past several decades
خلاصه ماشینی:
ماکیاولی و هابس پایهگذاران بدگمانی نسبت بهدرستی جوامع انسانی بودند، آنها رفتارهای فردی انسان را ناشی از سود شخصی در دنیای مادی و مملو از تهدید و خشونت میدانستند و نظم جامعه نیز بر پایة اجبار و تهدید استوار شده بود، سپس مارکس این موضوع را محدودتر و آن را بهصورت خاصی مشخص کرد.
شکلگیری خشونت در مطبوعات خشونت چگونه در مطبوعات شکل گرفته و ادامه یافتهاست؟ در کنار عوامل و معضلات اجتماعی مطبوعات نیز میتوانند عاملی برای خشونت تلقی شوند؟ مطالعه دربارة خشونت نهتنها در مطبوعات بلکه گاه بهصورت کلی در قالب رسانهها نشان داده که همبستگی میان زمینة خشونت در منابع رسانهای (بهویژه خشونت در بازیهای ویدئویی، تلویزیون و سینما) و پرخاشگری در جهان واقعی بیش از حد است.
در طول تاریخ شکایتهایی از زیانآور بودن رسانهها شکل گرفته که قدیمیترین آنها نظر افلاطون دربارة بازیهای جوانان بود اما انواع دیگری که مضر تشخیص داده شدهاند عبارتاند از: داستانهای پوچ و تهی که گاه به شکل پاورقی در مطبوعات نوشته میشود، کتابهای خندهآور یا کمدی، و در قالب سایر رسانهها موسیقیجاز و راکاندرول، نقش هنرپیشگان، بازیهایویدئویی، تلویزیون، سینما، اینترنت (هم در رایانهها و هم گوشیهای همراه) و برخی دیگر که باعث جذب مصرفکنندگان شده و در عینحال منجر به پرخاشگری، آشوبگری و رفتار غیراخلاقی بیشتر در جامعه میشود.
اما سؤال همیشگی که نمیتوان به راحتی به آن پاسخ داد؛ مربوط به محدودیتها میشود، اینکه چه کسی از آنها حمایت و سیاست را ترسیم میکند، رسانههای خبری یا دولتها؟ در عمق این موضوع تنشی میان دو پایة ارزشی وجود دارد: آزادی مطبوعات در برابر آنچه که امروز از آن بهعنوان امنیت ملی نام برده میشود.