چکیده:
ویژگیهای قوامبخش انسان تنها در جهان شکل میگیرند و انسان تنها در جهان میتواند انسان باشد.با گسترش روزافزون دو حوزة مختلف تاریخ و فلسفة علم در حدود دهة شصت میلادی، پرسشی در ذهن فلاسفه و مورخان علم ایجاد شد: آیا تاریخ و فلسفة علم با یکدیگر مرتبطاند؟ آیا این دو حوزه کاملا مستقلاند یا ارتباطی دوسویه بین آنها برقرار است؟ پس از کوهن که شاید نخستین پاسخ را به این پرسش داده باشد، لاودن فیلسوف مهمی است که مجددا[!] به این پرسش باز میگردد. در این مقاله قصد داریم فرایند رسیدن لاودن به پاسخ سؤالش را در فلسفة عملگرایانه او پی بگیریم. او تاریخ را به دو دسته تقسیم میکند و معتقد است تاریخ علم، مبنای فلسفة علم است؛ به طوری که فلسفة علم باید بیشترین همپوشانی با دادههای ناب تاریخی داشته باشد.
خلاصه ماشینی:
"در این مقاله پس از طرح ایدة اصلیای که دیویدسن در فلسفة خود به بیان آن میپردازد، یعنی برداشتن واسطهها و فاصلهها از میان انسان و جهان، به واکاوی سه وجه از خصوصیات اساسی انسان در مقام موجودی اندیشنده که وی را با جهان پیوند میدهند، میپردازیم تا نشان دهیم چگونه دیویدسن رابطة انسان و جهان را از طرق متعدد برقرار میسازد و چگونه است که انسان برای آنکه انسان باشد، باید در جهان و به اصطلاح «جهانمند» باشد.
مجموعة آنچه در مورد خود ماهیت تفکر گفته شد، نشان میدهد که برای داشتن فکر باید درکی از جهان ابژکتیو داشته باشد و برای وجود این درک، ارتباط با انسانها (سوژهها) ضروری است.
در واقع دیویدسن با بسطی که در نظریة اتکای وجودی ویژگیهای ذهنی بر ویژگیهای فیزیکی میدهد و حیطة ویژگیهای فیزیکی مرتبط از این جهت را از ویژگیهای فیزیکی خود فرد به کل ویژگیهای فیزیکی موجود در عالم گسترش میدهد، گام متناظری در حوزة فلسفة ذهن خود برمیدارد تا افزون بر اینکه ذهن و بدن را از حیث وجودی با هم یکی میکند، ذهن انسان را مستقیما با جهان در کلیت خود و نه صرفا در صورت بدنی که با آن مرتبط است، پیوند دهد.
اما این، صرف ارتباط بین سوژهها و توافق بین آنها نیست که ما را به ابژکتیویته میرساند، بلکه مبناییتر از همه این است که این ارتباط بین سوژهها در تعامل با جهان از طریق ایجاد رابطة مثلثیشکل بین انسان، موجود عاقل دیگر و جهان ممکن میشود: اینترسوبژکتیویته ریشة ابژکتیویته است، نه بدین دلیل که آنچه مردم بر سر آن توافق دارند ضرورتا صادق است، بلکه بدین سبب که اینترسوبژکتیویته بر تعامل با جهان مبتنی است (Davidson, 1998, p."