چکیده:
نوشتۀ حاضر به شیوۀ توصیفی نگاهی دارد بر سیر تحول تعدادی از پسوندهای زبان فارسی معاصر. مسئلۀ مورد بحث این است که آیا این پسوندها از دورۀ ایرانی باستان پسوند محسوب میشدهاند، یا تکواژی مستقل بودهاند که در گذر زمان، به ابزاری دستوری تبدیل شدهاند. دستوریشدگی فرایندی است که در رهگذر آن، اجزای واژگانی نقش دستوری کسب میکنند یا اجزایی که خود، ویژگیهای دستوری دارند، دستوریتر میشوند. حال، اگر تکواژی مستقل بهصورت وند درآمده باشد، آنگاه این سؤال مطرح میشود که آیا تکواژ مذکور معنای اصلی خود را به طور کلی از دست داده و کاملا به ابزاری دستوری برای واژهسازی تبدیل شده، یا اینکه علاوه بر کاربردش در واژهسازی، همچنان به شکل مستقل هم بهکار میرود. بررسی سیر تحول، کاربرد و معنی پسوندهای "ـ(ا)ستان"، "ـبار"، "ـبان"، "ـدان"، "ـپاد"، "ـزار"، "ـگار/گر"، "ـکده" و "ـگاه" در فارسی امروز نشان میدهد که تمام این پسوندها در دورۀ ایرانی باستان تکواژی آزاد بودهاند که در نتیجۀ تحولات صورتگرفته، بهمرور استقلال واژگانی خود را از دست دادهاند. تکواژهای یادشده، غالبا بهصورت پسوند صفتساز و یا پسوند مکان در فارسی معاصر درآمدهاند. بیشک نیاز به ساختن واژههایی جدید برای توصیف پدیدههای مختلف، یکی از دلایل اصلی وندشدگی بسیاری از تکواژهای مستقل است.
خلاصه ماشینی:
"پسوند مکان در صورت متصلشدن به اسم ذات، جای انبوهی و فراوانی چیزهاست: مانند تاکستان، گلستان در صورت متصلشدن به اسم معنی، مکان را نشان میدهد: مانند فرهنگستان، دادستان در صورت متصلشدن به اسم خاص (علم)، نشان مقر و محل است: مانند لرستان، هندوستان به شکل "ـ سان" هم معنی مکان را میدهد: مانند بیمارسان واژه (ا)ستان از ریشه (استان= آستان= ستام) که در ظاهر شبیه به پسوند ـ (ا)ستان است، بهصورت مستقل و در ترکیب با واژههای دیگر یافت شده و دارای معانی گوناگونی است: الف.
ریشه ایرانی باستان فارسی میانه --- *da(na- (صفت: به معنی دربرگیرنده) da(n (پسوند مکان) جدول 8- پسوند ـ دان [-da(n] صادقی (1371) در مورد کاربرد این پسوند در فارسی امروز معتقد است: 1.
ریشه ایرانی باستان فارسی میانه pāna- *pa(na- (اسم: به معنی حفاظت و نگهبانی) ba(n (پسوند صفتساز: به معنی حافظ، نگهبان) جدول 9- پسوند ـ بان [-ba(n] صادقی (1371) در مورد کاربرد این پسوند در فارسی امروز معتقد است که "این پسوند به انواع اسمها میچسبد و بر معانی مختلفی که به هم نزدیک هستند دلالت میکند".
ـ گار / گر [-ga(r / gar] ابوالقاسمی (1387: 332) معتقد است *ka(ra- در ایرانی باستان اسم بوده به معنی کار و عمل که در فارسی میانه بهصورت پسوند -ga(r درآمدهاست، پسوندی که با افزودهشدن به اسم، صفت میساختهاست.
آنچه در لغتنامه دهخدا، فرهنگ فارسی معین و فرهنگ لغت عمید برای این پسوند ضبط شده، به قرار زیر است: فرهنگ دهخدا: (پسوند) مرادف گار باشد، همچون: آموزگار و آموزگر که از هر دو معنی فاعلیت مفهوم میگردد."