چکیده:
مکان بعثت حضرت موسی علیهالسلام در شعر فارسی به «وادی ایمن» مشهور است. این عبارت ریشۀ قرآنی دارد؛ اما در قرآن کریم، ترکیبی به صورت «وادی ایمن» نداریم و این عبارت به گونهای، آفریدۀ ادب فارسی است که از حسن مجاورت واژۀ وادی و ایمن در آیۀ 30 قصص، بهرهای شاعرانه برده و عبارت زیبای «وادی ایمن» را پدید آورده است. نام مکان بعثت حضرت موسی علیهالسلام در قرآن کریم، وادی مقدس و مبارک طوی است.این مقاله بر آن است تا پس از ریشهیابی عبارت «وادی ایمن» در قرآن کریم و شرح آیات مربوط به بحث، به جلوههای ادبی ـ عرفانی این عبارت، در شعر بپردازد. وقایعی که در شب بعثت حضرت موسی علیهالسلام در «وادی ایمن» پیش آمد؛ از جمله، آتش تجلی، خطاب انی اناالله، خلع نعلین و القای عصا، زمینهای برای طرح درسهای سلوکی است که در این نوشتار، مورد پژوهش قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"(آملی، 1368، ص 275- 274) شاید در مورد نام درختی که خداوند بر حضرت موسی علیهالسلام تجلی کرد، نتوان به یک نظر قطعی رسید و باب تأویلات عرفانی نیز در این زمینه گشوده است؛ اما آنچه به تصریح قرآن کریم، مسلم شده، آن است که تکلم حقتعالی با حضرت موسی از ورای حجاب درخت بوده است و درخت مزبور به وجهی مبدأ آن ندا و گفتگو گشته است، هر چند سخن حق، قائم به خود اوست، نه به درخت.
(ابن بابویه، 1367، ص141) چو موسی گوسفندان را یکی ره سوی صحرا بر پس آنگه با عصا آهنگ کوه طور سینا کن (سنایی، 1375، ص256) درس دیگری که پیران طریقت، از این داستان، به مریدان خود آموختهاند؛ این که لوازم سفر، فقط تا رسیدن به مقصد لازم است و آنگاه که به مقصود رسیدی، شرط است که از تمام اسباب سفر رها شوی؛ افکندهی تو شدم که شرط است القای عصا و خلع نعلین (عطار، 1392، ص543) اکنون که حضرت موسی علیهالسلام به وادی ایمن که وادی قدس و طهارت است، پای نهاده، دیگر نیازی به نعلین ندارد؛ زیرا در گلشن جان، خاری نمانده است؛ بکن ای موسی جان خلع نعلین که اندر گلشن جان نیست خاری (مولوی، 1384، ص997) کفشهایت را در آور که تو اینک در سرزمین مقدس طوی هستی؛ «إنی أنا ربک فاخلع نعلیک إنک بالواد المقدس طوی» (طه:12) حضرت موسی علی نبینا و علیه الصلاة و السلام در وادی ایمن که طور سیناست، به گوش ظاهر خطاب «فاخلع نعلیک» شنید و هر دو نعل از پای ظاهر خویش بیرون انداخت."