چکیده:
سازمان وکالت، شبکه ای از وکلای به هم پیوسته بود که در عصر حضور ائمه(ع) وظیفه سامان دهی امور شیعیان را در امور مرتبط با امام بر عهده داشت. به دلایل خاص سیاسی آن روزگار، باید این سازمان به صورت سری به فعالیت می پرداخت. اهمیت مسئله به قدری بود که هر گونه تنش در پی تعارض های روی داده می توانست موجودیت آن را با خطر مواجه سازد. از این رو می طلبید دست اندرکاران و گردانندگان آن با شناخت بسترهای بروز تعارض و تنش در مجموعه خود، به مدیریت تعارض ها همت گمارند تا بتوانند به سلامت از خطرهای پیش رو گذر کنند. استقرای اطلاعات تاریخی مرتبط با وکلای ائمه(ع) از منابع کتاب خانه ای و سپس بررسی و تحلیل آن ها موید این فرضیه است که ائمه(ع) با آگاهی از بسترهای بروز تعارض و تنش در سازمان وکالت ابتدا درصدد پیش گیری از بروز تعارض بوده اند و به هنگام رویارویی با تنش ها با بهره گرفتن از راه کارهای مناسب، سازمان را از خطرهای احتمالی حفظ کرده اند.
Advocacy organization، a network of linked representatives responsible for the matters related to Shi'ite Imams to the age of the Presence. This organization had to remain secret in for political reasons of the era، the time to the organization as a series of focused activities. The importance of the issue was so high that any stress could have occurred in the wake of conflicts could put its existence at risk. Therefore، the authorities and operators had to identify the contexts of conflict and tension in their organization، and do a kind of conflict management in order to pass the dangers ahead of them in a safe way. Induction from historical information related to the library resources and then cross checking of them support the hypothesis that Imams themselves were aware of the context of conflict and tension in the organization and used their knowledge to prevent conflicts of interest in the first place and in case a tension occurred they showed foresight in dealing with conflicts and offered the proper solutions، which have retained the organization from the potential risks.
خلاصه ماشینی:
"2. جایگاه مالی سازمان در میان وظایف وکلا جمعآوری وجوه شرعی و رسانیدن آنها به امام نمود بیشتری داشته است، به گونهای که احمد الکاتب از این امر به عنوان تنها وظیفۀ وکلا سخن یاد میکند و بر وسوسهانگیز بودن آن تأکید دارد (الکاتب، 1998: 226) که البته هدف وی از این ادعا نادیده گرفتن جایگاه وکالت در اثبات وجود تاریخی امام زمان( است(همو).
چون ابنهلال _ که سابقۀ وکالت امام عسکری( را داشت _ به روزگار غیبت صغرا با نایب دوم امام زمان( به رویارویی برخاست، از سوی ناحیۀ مقدسه لعن و طرد گردید، اما به دلیل نفوذ محبت وی در قلوب شیعیان این امر به دیدۀ تردید نگریسته میشود و چون بر طرد وی تأکید میشود باز هم باور آن بر برخی مشکل است(طوسی،1409: 535).
پس از آنکه به دلایلی شیعیان نیشابور از پذیرش وکیل امام عسکری( خودداری کرده و از تحویل اموال امام به وی سر باز میزنند، امام عسکری( با فرستادن وکیل دیگری به نام ابراهیم بن عبده، این مسئله را توسط نامه به اطلاع عبدالله بن حمدویه بیهقی و اسحاق بن اسماعیل نیشابوری _ که هر دو از بزرگان شیعه در منطقه بودند _ میرساند و آن دو را به تبعیت از وی فرا میخواند (طوسی، 1409: 509 و 579) و آن هنگام که شبههای در صحت نامۀ امام( به عبدالله بن حمدویه پدید میآید در نامهای دیگر، حضرت( علاوه بر تأیید صحت انتساب نامه به ایشان بر مطالب نامۀ پیشین تأکید میکند(همو: 580-581)."