خلاصه ماشینی:
"در چهل و پنج سال اخیر،ما گنجینههای بصری از فرهنگ خود فراهم آوردهایم؛مثل در دهه سی و چهل،پخش و نمایش فیلم مستند کلا در اختیار دولت بود و از اینرو،تولید فیلم مستند را تحت تأثیر قرار میداد بنابراین سینمای مستند ایران نه تنها به تجزیه و تحلیل مسائل روزمرهی جامعهی ایرانی نمیپرداخت،بلکه سند برداری و برخورداری از روشهای سینمای مشاهدهای مبتنی بر پژوهش هم،خیلی دیرتر شناخته و رایج شد رسمهای محلی،بازیها و پدیدههای ناشناخته مانند محافل دراویش و بیمارانزار،غرایب،عزاداری،عروسی،ختنهسوران، آداب شکار و کوچ،چگونگی تقسیم آب که برخی از آنها به شیوهی مردم نگاری و در متن فرهنگ،ساخته شدهاند ولی اکثرا بلوط-کارگردان:نادر افشار نادری به شکل فیلمهای فرهنگ عامه(فولکلوریک)و گزارشهایی از ایلات و عشایر و یا مستندهای هنری به همراه موسیقی بودهاند.
با توجه به معیارهای فیلم تجربی و بدون عنایت بر رویکرد کلگرایی( msiloh )و پرهیز از مونثاژ،فیلم مستند بلوط ساختهی ما اتنوگرافی را برای ضبط و توصیف رفتارهای فرهنگی در نهادهای کوچنده،قبایل و طوایف کوچرو منحصر میدانستیم،در نتیجه،از اتنولوژی(انسانشناسی فرهنگی) یعنی تفسیر و تحلیل رفتارها و اسطورهها برای انسانشناسی کاربردی، در سینمای مستند ما نشانههای کمتری وجود داشت افشار نادری را نمیتوان اثری هنری محسوب کرد.
در این فیلم،مفهوم«ما»و«دیگران»از طریق سینمای مستند ایران به تدریج با شناخت روشهای انسان شناختی و خارج ساختن تحقیق ژرفانگر از محدودههای قدیمی و دستیابی به محورهای شناخت شناسی،خود به صورت عامل شناخت در آمده است و میتواند با اطمینان بیشتر مورد استفاده و پژوهش انسان شناسان باشد مصاحبههای مردم و شعر و آواز زنی در پایان فیلم به خوبی قابل درک است."