خلاصه ماشینی:
"هر دو رمان او ترمیم( noitareneger )(1991)و چشم در آستانه( rood eht ni eye eht )(1993)حاصل پژوهشهای دقیق در زندگی و فعالیتهای کاری ریورز هستند؛اما این تخیل خلاق او به عنوان یک رماننویس است که او را قادر ساخته تا موضوعات جدید و جالبی را در برادران لومیر انسانشناسی معاصر مطرح کند.
در این رمان،با قرار دادن ریورز در اجتماعی وسیعتری نسبت به(ترمیم)،بارکریکی از برجستهترین ویژگیهای آثار ریورز-یعنی بینایی و ادراک-را در کانون توجه قرار میدهد بارکراین ویژگی را به عنوان یک استعاره در نظر میگیرد،و از طریق بررسی فرآیندهای مختلف تجسم در رمان خود تقابلی بنیادین بین دین در مقام شناخت و دیدن در مقام نظارت،چشم ذهن یا چشم نظارهگر،برقرار میکند.
rood eht eht ni eye eht چشم در آستانه به درون نظر دارد-و نشان خواهم داد که در مورد ریورز این نگاه به خود،به عنوان مقدمهی ورود بهـ جهان،توجه دارد؛در حالی که از دیدگاه مالینوسکی،چشم انسانشناسی متوجه جامعه است و نه خود.
در اولین دورهی فعالیت او،این موضوعات به صورت بخشهای مجزای یک پروژهی علمی رشد و توسعه یافتند؛اما به نظر من فشار جنگ جهانی اول ریورز را وادار کرد تا آنها را با هم ترکیب کند و پیش از مرگ زود رس اش،در مسیری گام بگذارد که به یک انسانشناسی دیالکتیکی،انعکاسی و پویا و متعهد منتهی میشود.
گریفیث،مانند ریورز،جویای نگاه به درون بود؛دوربین را به مثابه چشم ذهن برای تحقیق و تفحص در خود مورد استفاده قرار میداد؛ اما خودی که او نشان میداد به همان اندازه که سیال بود،گسترده، هماهنگ و تأثیرگذار بر جهان پیرامون خود نیز بود."