خلاصه ماشینی:
"فیلم مسافر،در حکم یک تمثیل روان کاوانه قدرتمند عمل میکند که با چارچوب اولیهی نظریهی لاکان(خیالی،نمادین،واقعی) ( laer,cilobmys,yranigamh )مطابق است،و حتی به نظر میرسد فیلم به منزلهی نوعی آینه عمل میکند که بیننده، خود را در آن به واسطهی انواع گوناگون هویت مشاهده میکند تعمدا بر چنین الگویی بنا شده است؛به این معنا که لاک،نمایانگر حوزهی خیالی است،همسرش راشل،و تهیه کنندهاش مارتین نایت در حوزهی نمادین حضور دارند؛و دختر،نمایندهی امر واقع است.
قانون نمادین پدر،لاک را دچار سرخوردگی کرده و استقلال طلبی او را نابوده کرده است:«ما هر موقعیتی،هر تجربهای را با یک ذهنیت قدیمی یکسان تفسیر میکنیم»او این جمله را به دیوید رابرتسون یک قاچاقچی اسلحه انگلیسی که بسیار شبیه اوست میگوید میکل آنجلو آنتونیونی فیلم مسافر،در حکم یک تمثیل روان کاوانه قدرتمند عمل میکند که با چارچوب اولیهی نظریهی لاکان(خیالی،نمادین،واقعی) ( laer,cilobmys,yranifami )مطابق است،و حتی به نظر میرسد تعمدا بر چنین الگویی بنا شده است که مرگش لاک را برای تبدیل او شدن ترغیب می کند.
آنتونیونی معتقد است توانایی فرد در درست دیدن عامل اصلی تعیین کنندهی شیوهی زندگی او در جهان است(ریفکین،121)به وسیلهی این فیلم خاص،آنتونیونی به شیوهای بصری حقیقت را به شکلی نشان میدهد که در این شعر والاس استیونس( snevetS ecallaW )بیان شده است:دقت مشاهده هم ارز با دقت تفکر است(استیونس،158)و دقت تفکر،منجر به مشارکتی خلاق در جهان دائما دست خوش تغیر حواس میشود،جهان که به واسطهی غوطهور شدن در عوصهی امر خیالی میتواند به راحتی تجزیه یا حتی ویران شود."