خلاصه ماشینی:
بیضایی در این اثر به شیوهای تطبیقی با بهرهگیری از اسطوره، فرهنگ عامه و مدارک نمایشی نشان میدهد که میان داستان بنیادین و محوری هزار و یک شب و شخصیتهای اصلیاش پادشاه خونریز و شهرزاد و دینآزاد،که آن را داستان عامیانه میخواند،و هم چنین متن حماسی ضحاک-غلبهی مار/اژدهای خشکسالی بر پهلوان/خدای باروری /بهاری( جمشید)-و اسارت دختراناش،شهرناز و ارنواز به دست او همانندی وجود دارد.
این فکر که اژدهای درون ما نمرده و منتظر فرصت است و تشبیه نفس انسان به اژدهایی که از بیوسیلگی غمزده است و با یافتن ابزار اژدهاوشیاش ظهور خواهد یافت،همه میتواند خاطرهای از یک اجرای آیینی در شرق ایران باشد به عنوان نخستین سؤال آیا شما در کتاب ریشههای درخت کهن میخواهید بگویید.
در ریشهیابی درخت کهن،نه صراحتا-که عملا- گفته میشود وسط هند پیش از تجزیه و سرزمینهای عربی،با کمال تعجب کشور پهناوری به اسم ایران هست و مردمی در آن زندگی میکنند که چند هزار سال تاریخ و فرهنگ و اسطوره و نوشته دارند.
تازگیها دو نمونهاش را دیدهام؛یکی کتاب فارسی شدهی تحلیلی از هزار و یک شب نوشتهی رابرت ایروین،و دومی دائرةالمعارف هزار و یک شب که تنها روی جلد آن را دیدم که در مجلهی بخارا چاپ شده بود،از مؤلفان بسیار ارزشمندی چون اولریش مارزلف،که اگر فرهنگ قصههای عامیانه ایرانیاش معیار ما باشد،بیشک این دایرةالمعارف بسیار بهرهبردنی است.
تفسیری که اکنون از داستان دیو و صندوق و ماهرو کردید با آنچه در ریشهیابی درخت کهن آوردهاید فرق دارد یا شاید وجه دیگری از آن است که در کتاب نیامده و این نشان میدهد که حرفهای نگفتهی زیادی داشتهاید.
همچنین نسبت مطالب و عکسهای متعدد و متنوع به کار گرفته شده در این کتاب برای علاقهمندان سینما بسیار مفید است.