چکیده:
در ابتدا روانشناسی به عنوان فردی ترین رشته علوم انسانی و مقوله ای مطرح بود که به حالات روانی افراد کاملا مجزا از یکدیگر می پرداخت، اما به تدریج پیوندی بین روانشناسی و علوم سیاسی برقرار شد و چندان پیش رفت که برای عده ای روانشناسی مقوله ای صرفا جمعی یا به شدت تحت تاثیر داده های سیاسی- اجتماعی قلمداد شد که می بایست از نو مورد مطالعه قرار گیرد. اما امروز روانشناسی سیاسی به عنوان حوزه ای جدید و میان رشته ای از علوم اجتماعی با هدف تحلیل رفتارهای سیاسی رهبران، شخصیت های سیاسی، گروه ها و افراد بر اساس نظریه ها و مفاهیم آن به درک عمیق تر رفتارهای سیاسی کمک شایانی کرده است. این حوزه در برگیرنده نظریاتی در باب رفتارهایی نظیر رای دادن، سیاست های نژادی، نسل کشی (ژنوساید)، قومیت، ناسیونالیسم، افراط گرایی سیاسی، جنگ و بازدارندگی و... می باشد. بر اساس مطالعات انجام شده می توان تمام نظریه های روانشناسی سیاسی را به دو دسته عمده تقسیم کرد. یکی نظریه هایی که بر فرد و نقش او تاکید دارند و دیگری نظریه هایی که روانشناسی را در قالب جمعی به کار می گیرند. نوشتار حاضر با هدف تبیین این نظریه ها و با رویکرد توصیفی- تحلیلی به رشته تحریر درآمده است.
Psychology، in its early stages of development، was a field of study which solely and exclusively dealt with the mental state at the individual level. However، with the passage of time، psychologists gradually found some common grounds of interest with social scientists in general and political scientists in particular. Now، a new field of study has emerged called political-psychology which is an important analytical tool of investigation of political behaviors both at individual and collective levels. Concepts such as voters' political behavior، racism، genocide، ethnicity، nationalism، political tension، extremism، war and its prevention have also become the subjects of interest to psychologists as well. Hence، based on the researches done by political psychologists so far، two sets of theories have emerged concerning political behavior، one deals with explaining political behavior at individual and the other one at collective levels. This study aims to investigate these theories fitness as proper analytical tools of explaining political behaviors.
خلاصه ماشینی:
روانشناسی سیاسی و ورود به عرصه نظریه پردازی در علم سیاست دکتر کاظم شریعت نیا٭ / دکتر مسعود مطلبی ٭٭ چکیده در ابتدا روانشناسی به عنوان فردی ترین رشته علوم انسانی و مقوله ای مطرح بود که به حالات روانی افراد کاملا مجزا از یکدیگر میپرداخت ، اما به تدریج پیوندی بین روانشناسی و علوم سیاسی برقرار شد و چندان پیش رفت که برای عده ای روانشناسی مقوله ای صرفا جمعی یا به شدت تحت تاثیر داده های سیاسی - اجتماعی قلمداد شد که میبایست از نو مورد مطالعه قرار گیرد.
اما امروز روانشناسی سیاسی به عنوان حوزه ای جدید و میان رشته ای از علوم اجتماعی با هدف تحلیل رفتارهای سیاسی رهبران ، شخصیت های سیاسی ، گروه ها و افراد بر اساس نظریه ها و مفاهیم آن به درک عمیق تر رفتارهای سیاسی کمک شایانی کرده است .
گفتار سوم : ورود روانشناسی به عرصه نظریه پردازی در علوم سیاسی در ابتدا روانشناسی به عنوان فردی ترین رشته علوم انسانی و مقوله ای مطرح بود که به حالات روانی افراد کاملا مجزا از یکدیگر میپرداخت ، اما به تدریج پیوندی بین روانشناسی و علوم سیاسی برقرار شد و چندان پیش رفت که برای عده ای روانشناسی مقوله ای صرفا جمعی یا به شدت تحت تاثیر داده های سیاسی- اجتماعی قلمداد شد که میبایست از نو مورد مطالعه قرار گیرد.