خلاصه ماشینی:
همانطور که نویسندگان و تدوین گران در اوایل قرن نوزدهم داستانهای عامیانه را برای عبور و چرخش از شفافیت به نوشتاری بودن مورد اقتباس قرار دادهاند،به نظر میرسد پیشگامان فرهنگ بصری نیز هزار و یک شب را به منظور هموار کردن مرحله انتقال از چاپ به فیلم مورد اقتباس قرار دادهاند.
این فصل مشترک هزار و یک شب با تغییر بصری فرهنگ غرب ما را به سوی سؤالی بنیادی رهنمون میشود که میخواهم به بررسی آن بپردازم:چگونه هزار و یک شب در پیدایش فرهنگ بصری و سینما اولیهی آلمان تبدیل به نقطهی کانونی شد؟برای درک آنکه چرا فیلم سازانی مانند لوبیچ،لانگ و لنی به سوی هزار و یک شب گرایش یافتند ابتدا لازم است بررسی کنیم که چگونه تدوین گران و مفسران ادبی در طول این دوران به درک و تصویر کردن هزار و یک شب به عنوان تجربهای بصری نایل آمدند.
البته او از تئاتر سخن میگوید اما هنینگ این مقایسه را در سال 1897 انجام داده است-دوران ابتدایی فیلم و اولین نمایشهای تجاری در فضای عمومی-به همین خاطر ممکن است آدمی فکر کند که او هزار و یک شب را همچون تصویر متحرک توصیف میکند.
فریتز لانگ،ارنست لوبیچ و پائول لنی در واقع فیلمهایی خلق کردند که توسط هزار و یک شب و الهام از ایدهی فیگورهای بصری و ماهیت تماشایی آن،به شیوههای متفاوت به وجود آمد گر چه فون ریبا آرزو میکند که بزرگسالان توجه جدیتری به مضامین اجتماعی فرهنگی هزار و یک شب داشته باشند اما مسلم میداند که این خوانندگان بزرگسال به همان طریق با خواندن داستانها تحت تأثیر قرار میگیرند که تماشاگران با تصاویر نمایش داده شده پیش چشمانشان در سینمای تاریک وسوسه میشوند.