چکیده:
یکی از مهمترین نتایج برخورد دو تمدن کهن مصری و یونانی در اسکندریه، مکتبی عقلی بنام مکتب هرمسی است که مشتق از نام کسی است که مکتب به او منسوب شده است. این مکتب بعدها توانست آثار قابل ملاحظهیی بر جهان غرب و نیز بر عالم اسلام بر جای گذارد. برخی از حکما در عالم اسلام، مسیحیت و یهود بویژه در قرون وسطی بر این باور بودند که هرمس بنیانگذار علوم است. تعداد کسانی نیز که از عقاید هرمسی تاثیر پذیرفتهاند کم نبوده و در حقیقت باید گفت که بیشترین تاثیرات هرمسی بر ایشان، حاصل مطالعات و برخوردهایشان با کتب اسلامی بوده است. در عصر تجدید حیات فرهنگی نیز از اهتمام متفکرین غربی بر این مکتب کاسته نشد و روی هم رفته مکتب هرمسی، با فلسفهیی خاص در باب طبیعت و جهان، تاثیراتی عمیق بر هر دو تمدن غربی و اسلامی برجای گذارد. بر همین اساس، پژوهش در عقاید و مناشی این مکتب میتواند در استنباط ویژهگیهای اساسی حیات عقلانی عالم اسلام و مسیحیت راهگشا باشد. تاثیرات مهم این مکتب عقلی حتی در فلسفة اسلامی نیز بروز دارد؛ بخصوص در فلسفة اشراق، عقیده به راهنمایی آسمانی که از آن به «طباع تام» نام میبرند، همان چیزی است که بنا بر آنچه از نوشتههای مانوی چین و باقیماندههای آن به زبان قبطی برمیآید، مانویان نیز به حقیقتی مانند «طباع تام» اعتقاد داشتند که آن را «وهمن بزرگ» یا «منوهمد بزرگ» مینامیدند
خلاصه ماشینی:
در کیش زرتشتی نیز جنبة ملکوتی روح را «دئنا» میدانند و ظهور چنین فکری نزد ایرانیان قدیم و شباهت تام آن به عقیدۀ هرمسیان، خود بهترین دلیل برای رابطة کهنی است که بین فلسفه ایرانی و آنچه بنام فلسفة هرمسی شهرت یافت، وجود دارد.
( 78 ) تأثیر هرمس بر سهروردی مهمترین تأثیری که مانی از تفکرات هرمسی گرفته «دورافتادگی از اصل خویش» است و زندانی بودن در عالم تاریک ماده، همچنین اصل انسان نورانی یا سرشت کامل که راهنمای فرد است برای بازگشت به این اصل.
این تأثیر از آیین مانوی و هرمسی را در فلسفه و حکمت پس از اسلام در رساله حی بن یقظان بوعلیسینا و رسالة غربةالغربیه شیخ شهابالدین سهروردی دیده میشود که تأثیری از سرود نغمههای مروارید توماس (رسالههای توماس) است و آن تمثیلی از کسی است که از شهر و دیار خویش دور افتاده و تبعید شده و خواستار بازگشت به موطن خویش است و در این راه، راهنما و مرشدی پیدا میشود تا او را برای رسیدن به اصل خویش یاری رساند و این مرشد همان جفت آسمانی (انسان نورانی) است.
( 93 ) daēnā سید حسین نصر در مقدمة تصحیح خود بر مجموعة آثار فارسی شیخاشراق در اینباره مینویسد: در نظرگاه سهروردی و حکمت اشراقی او نور محمدی بر حقیقت ملکوتی پیام ادیان و حکمتهای پیشینیان از هرمس و فیثاغورس گرفته تا زرتشت و حکمای فرس دمیده و بار دیگر این حقایق را در اذهان روشن ساخته است؛ بنحوی که حقایق مشهود حکمت باستان است، در حالی که نوری که مشاهده این حقایق را امکانپذیر میسازد، همانا نور منبعث از وحی قرآنی است.