چکیده:
هرچند غزالی آشکارا از فلسفه کلام سخنی به میان نیاورده است اما مولفه های آن را می توان در آثار وی پیداکرد؛ ازجمله، اوغایت کلام را، صیانت دین و عقیده تحقیقی یا تقلیدی دین دار، جلوگیری از ورود شبهه و تردید وپاسخ به آن و تدارک غایت قصوای کلام (سعادت)، می داند؛ جایگاه علم کلام درنظر او، گاهی، ابزاری و ثانوی وزمانی، علم کلی با ارزش ذاتی می باشد. از آنجائی که موجود، منحصر در خدا و ماسوی الله است و ماسوی، چیزی جز آیات آفاقی و انفسی خداوند نیست پس موضوع علم کلام در نهایت «وجود بماهو وجود» ومسائل آن، صفات ذاتی وجود می داند. به نظر وی، ایمان، تشکیکی بوده وحفظ تمامی مراتب آن واجب است لذا تکثر در شیوه و روش، از جمله روش عقلی برهانی، عقلی جدلی، نقلی، شهودی (وجدانی)، تجربی، موعظه ای، تقلیدی و... با رویکرد اقناعی وصیانت بخشی را توصیه می کند. او تعریف کلام را مبهم و چند وجهی رها می کند. تفصیل مطلب را باید در تضاعیف نوشتار جستجو کرد.
خلاصه ماشینی:
com چکیده هرچند غزالی آشکارا از فلسفه کلام سخنی به میان نیاورده است اما مولفه های آن را میتوان در آثار وی پیداکرد؛ ازجمله ، اوغایت کلام را، صیانت دین و عقیده تحقیقی یا تقلیدی دیـن دار، جلـوگیری از ورود شبهه و تردید وپاسخ به آن و تدارک غایت قصوای کلام (سعادت)، میداند؛ جایگـاه علـم کـلام درنظر او، گاهی ، ابزاری و ثانوی وزمانی، علم کلی بـا ارزش ذاتـی مـیباشـد.
نیـروی نظری نفس ، برای تحصیل علوم مختلف مستعد است که گاه با الهام الهی و گـاهی بـاَ تعلُّـم و اکتساب به آن دست می یابد و پس از آن عقلِ عملی یا قوّه عامله بـا تـدبیرِ بـدن، انسـان را بـه سوی افعالِ معینی فرا می خواند (همو، ۴۰ـ ۳۱) گر چه غزالی در کتاب «میزان العمل » گاه ایمان تقلیدی را نیز تائید می کند ولـی در انتهـای آن کتاب به شدت، تقلید و پیروی کورکورانه را نکوهش می کند و تنهـا راه خلاصـی یـافتن از هلاکت و گمراهی را استقلال فکر و نظر می داند و تصریح می کند: «اگر در مسیر ایـن کلمـات چیزی نباشد که در تو نسبت به اعتقاد موروثی شکی پدید آورد تا در طریق طلبـت بگمـارد، از آن سودی نخواهی برد؛ زیرا کسی که شک نکند، نظـر نکـرده اسـت و کسـی کـه نظـر نکنـد، نمی بیند و کسی که نمی بیند در نابینایی و گمراهی فرو می ماند» (همو، ۱۶۳).