چکیده:
«فطرت» به عنوان یکی از بنیادی ترین مباحث انسان شناسی اسلامی و نظام تربیتی اسلامی، همواره مورد توجه اندیشمندان، فیلسوفان و مربیان مسلمان قرار داشته است. با این همه، با توجه به تفاوت منظر و موضعی که هر اندیشمند اتخاذ نموده، تفاسیر متنوع و تا حدی متفاوت از فطرت ارائه شده است؛ لذا تعریف، قلمرو و انواعی که برای فطرت در نظر گرفته می شود، تاثیر مستقیمی در الگوی ارائه شده در مورد ساختار روانی انسان از منظر اسلام خواهد داشت. آیت الله شاه آبادی از جمله برجسته ترین اندیشمندان معاصری است که بحث فطرت را مورد کنکاش قرار داده و بر اساس آن تلاش نموده است تا برای بسیاری از مباحث عمده اسلام، بنیانی نوین برپا نماید و از همین رو «فیلسوف فطرت» لقب گرفته است. این مقاله با پذیرفتن این مفروضه که «فطرت» به عنوان تقریر دینی از سرشت مشترک انسان، می تواند در تعریف، قلمرو، اهداف و ارکان و مبانی، اصول و روش های تعلیم و تربیت اسلامی نقش عمده ای ایفا نماید، بر آن است تا با بهره گیری از آرا و تقریر این فیلسوف، مجتهد و عارف معاصر، تصویری از الگوی ساختار روانی انسان بر اساس فطرت ارائه نماید. آیت الله شاه آبادی علاوه بر ویژگی هایی همچون غیر اکتسابی بودن و همگانی بودن فطرت در میان همه انسان ها، به ویژگی هایی چون بالقوه بودن، معصومیت از خطا و ثابت بودن فطرت اشاره می نماید. وی با ذکر جلوه های مختلف فطرت (از جمله فطرت های عالمه، کاشفه، حریت و حب راحت)، «فطرت عاشقه» را هسته اصلی ساختار روانی انسان معرفی می نماید. بر این اساس می توان فطریات انسان را در قالب هرمی سه وجهی (با ابعاد علم، عشق و قدرت) توصیف نمود که که قاعده آن با مرکزیت «خود»، از عشق بهره برده است. همه فطریات (وجوه هرم و یال های آن) ریشه در فطرت عاشقه دارند و «عشق» کلیدواژه انسان خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
با این همه ، با توجـه بـه تفـاوت منظر و موضعی که هر اندیشمند اتخاذ نموده، تفاسیر متنوع و تا حدی متفـاوت از فطـرت ارائـه شـده است ؛ لذا تعریف ، قلمرو و انواعی که برای فطرت در نظر گرفته میشود، تأثیر مستقیمی در الگوی ارائه شده در مورد ساختار روانی انسان از منظر اسلام خواهد داشت .
شایان ذکر است که درباره همخوانی میان امور فطری و اموری همچون غضـب وشـهوت، که مطهری آنها را گرایش ها و خواست های جسمی مینامد (مطهری، فطـرت، ٦٠-٦١)، بایـد یادآوری نمود که فطرت به جنبه فراحیوانی انسـان نسـبت داده مـی شـود وهمچنـین در نگـاه آیت الله شاه آبادی روح نسبت به جسم «رابطه تدبیری » دارد (شاه آبادی، رشحات البحار، ١٩٥- ٢٠٢)، از این رو تا آنجا که انسان امور حیـوانی وگـرایش هـای جسـمی خـود را تـابع روح و گرایش های فراحیوانی و فطری قرار دهد، میان امور فطری و غضب و شـهوت نـاهمخوانی بـه وجود نخواهد آمد.
از سویی دیگر انسان مخلوق ویژه ای است که بر فطرت خدا آفریده شده اسـت ، یعنی «کتاب ذات ما با کتاب ذات حق مطابقت دارد، زیرا هر دو در مـورد لـوازم وجـود اتفـاق دارند» (همان، ٣١٥)؛ لذا ویژگی های فطری انسان نیز متناظر با صفات خداونـد ومعطـوف بـه آن ها هستند و گستره فطریات انسان با گستره صفات خداوندی تنـاظر دارد، از ایـن رو تعیـین تعداد آن ممکن به نظر نمی رسد.