چکیده:
منظور از مفهوم تعلیل آن است که چنانچه در دلیلی به علت حکم اشاره شده باشد، بتوان از فقدان آن علت ، انتفاء حکم را نتیجه گرفت ؛ آنگونه که از انتفاء حصر، شـرط، غایـت و ... انتفـاء حکـم لازم میآید. در این مقاله بررسی این مفهوم با توجه به دیدگاه موافقان و مخالفان مورد توجه قـرار گرفتـه و دیدگاه سومی بر اساس تفصیل میان کلی یا جزئی بودن موضوع، در منطوق و مفهوم، ارائه شده است .
What is meant by ta‘līl is that if in a reason the cause of the judgment has been mentioned، the denial of the judgment can been concluded from the lack of that judgment; in such a way that from the denial of restriction (ḥaṣr)، condition، desired object، etc، the denial of the judgment is necessitated. In this article، the study of this issue is dealt with respect to the viewpoints of the proponents and opponents and a third viewpoint is presented on the basis of distinction between the generality or partiality of topic، both in the enunciated and the concept.
خلاصه ماشینی:
این مثالها برای روشن تر شـدن منظـور ایشـان ذکـر میشود: مثال اول: عدم دخالت مورد سؤال (خرما): امام (علیه السلام) –وقتی که از ایشان در مـورد جواز بیع خرمای تازه به خرمای خشک ، سؤال شد- فرمودند: «آیا اگر خشک شود کم میشود؟ گفته شد: بله ، فرمودند: در این صورت، خیر» در اینجا حکم حرمت ، به کم شدن هنگام خشک شدن، تعلیل شده است .
(موسوی گلپایگانی، ١/ ٤١٣) سیاق روایت : در روایتی که از آن قاعده الزام مخالفان استفاده میشود، آمده اسـت : «خـذوا منهم کما یأخذون منکم فی سنتهم و قضایاهم » برخی گفته اند، سیاق این معتبره گواهی است بر اینکه جمله مزبور در قوه تعلیل است ؛ چراکه امام (علیه السلام) بعد از اینکه در پاسخ شـخص سؤالکننده، فرمودند که اخذ نصف ترکه خواهر عارفه مؤمنه اش جایز است ، ایـن جملـه را بـه زبان آوردند، بنابراین هیچ وجهی برای بیان جمله دوم غیر از اینکه تعلیل باشد، باقی نمیمانـد.
در عقل چیزی که اقتضای این مطلب را داشته باشـد، نمـییـابیم و چنـانچـه منظور این باشد که تعلیل به التزام عرفی بر ثبوت حکم اصل در همه فروعی که متضمن علـت مذکورند دلالت میکند؛ مانند: دلالت تعلیق موجود در جمله شـرطیه ، بـر انتفـاء حکـم هنگـام انتفاء شرط، این هم پذیرفتنی نیست ؛ زیرا اگر مولایی به عبدش بگوید: «اعط ملکی الفلانی لانه عالم » لازم میآید که تمام املاک مولا به علما اعطا شود و روشن است که بطلان تـالی، قطعـی است .