چکیده:
روح و نسبت آن با سایر مفاهیم قرآنی مرتبط با آن ـ همانند روح القدس، روح الامین و روحنا ـ از جمله مسائل اختلافی در میان مفسران است. اما نوع این نظریات در عدم ارائه یک راهکار روشمند برای تبیین روح و نیز نداشتن جمع بندی مناسب برای مفاهیم مرتبط با روح، هم داستانند. این مقاله با روش تحلیلی ـ توصیفی به تبیین نظریه علامه طباطبائی درباره روح در قرآن پرداخته است. ایشان از رهگذر یک تفسیر روشمند، به جمع بندی آیات مرتبط با روح پرداخته است. ایشان در این زمینه، تبیینی متفاوت و دقیق از آیه «خزائن» (حجر: 21) را نقطه عزیمت خویش قرار داده و بدین سان، در تبیین روح و مفاهیم مرتبط با آن در قرآن، موفق بوده است. طبق نظر ایشان، با توجه به آیه «خزائن»، روح یک حقیقت مقول به تشکیک است و مفاهیم مرتبط، از جمله نفس (روح) انسان، مراتب و درجات گوناگون آن حقیقت واحد است.
Spirit and its relationship with other related Quranic concepts such as Holy Spirit، Faithful Spirit and Our Spirit is one of the controversial issues among interpreters. However، the common feature of this kind of theories is that they do not provide a systematic technique to explain spirit and lack a proper conclusion about the concepts related to spirit. Using a descriptive-analytical method، the present paper elaborates on Allamah Tabatabaii’s theory about spirit in the Quran. Using a systematic interpretation، he sums up the verses related to spirit. In this regard، he starts with a different and precise explanation about the verse of “Treasuries” (15:21) and successfully explains spirit and its related concepts in the Quran. According to his view and with regard to the verse of “Treasuries”، spirit is a reality with analogically predicated of degrees and its related concepts such as man’s soul (spirit) and its different degrees and stages are a single reality.
خلاصه ماشینی:
"نتیجه آنکه قرآن کریم روح را به واسطه مفهوم «امر» تعریف نموده است و امر به «ملکوت عالم» اطلاق می شودکه همان جنبه غیب وباطن عالم ملک است: خدای سبحان برای روشن کردن و واضح نمودن حقیقت روح، این را نیز فرموده: «قل الروح من أمر ربی» و ظاهر از کلمه «من» این است که حقیقت جنس را معنا می کند؛ همچنان که این کلمه در سایر آیات وارده در این باب بیانیه است؛ مانند آیه «یلقی الروح من أمره» و آیه «ینزل الملائکة بالروح من أمره» و آیه «أوحینا إلیک روحا من أمرنا» و آیه «تنزل الملائکة و الروح فیها بإذن ربهم من کل أمر» که در همه اینها کلمه «من» می فهماند روح از جنس و سنخ امر است (طباطبائی، 1374، ج 13، ص 272).
اما اگر مراد از «امر»، امر تکوینی خدای تعالی باشد که عبارت است از: کلمه ایجاد ـ همان گونه که از آیه «إنما أمره إذا أراد شیئا أن یقول له کن» (یس: 83) نیز استفاده می شود ـ در این صورت، اگر آیات را به یکدیگر ضمیمه کنیم این معنا را افاده می کند که منظور از «امر الهی» که در زمین اجرا می شود، عبارت است از: خلقت و پدید آوردن حوادث که آن حوادث را ملائکه از ناحیه خدای صاحب عرش حمل نموده، در نازل کردنش طرق آسمان را طی می کنند تا از یک یک آسمان ها عبور داده، به زمین برسانند."