چکیده:
یکی از عمدهترین چالشها در زندگی بشر امروز، شیوه بازشناسی رفتار منطقی و انتخاب مسئولانه دربحرانهای فکری و اخلاقی است. این مقاله به بیان نقش قواعد فرااخلاقی در رفع تزاحم میان اصول یاافعال اخلاقی میپردازد؛ مواقعی که انسان در برابر دو یا چند اصل یا فعل اخلاقی قرار میگیرد و درمقام امتثال، به دلیل محدودیت ظرفیتها، قادر به جمع میان آنها نبوده و ناچار به گزینش مورد ارجحاست و هدف آن، شناخت رهیافتهای نظری در چگونگی تشخیص اولویت اخلاقی، برای رهایی ازبنبست عملی و پیشگیری از خسارتهایی است که بر اثر انجام فعل مرجوح بروز میکند. این تحقیقبه روش توصیفی ـ تحلیلی انجام گرفته و مهمترین یافتههای آن بدین قرار است: برخی از قواعد فقهی واصولی ظرفیت تعیین اولویتها در مواقع تزاحم افعال اخلاقی را دارا هستند؛ همچنین خطوط کلیتعیین اولویتها در آیات و روایات ارائه شده است و معیار ارزشمندی افعال، مصلحت موجود درآنهاست.
خلاصه ماشینی:
"اما درمقابل، برخی از محققان، مثل محقق لاهیجی و مرحومسبزواری بر این اعتقاد هستند که ابنسینا قضایایاخلاقی را بدیهی میداند؛ با این بیان که هرچندابنسینا قضایای اخلاقی را از اقسام مشهورات ذکرکرده، اما مقصود ایشان مشهورات عامه میباشد؛ازاینرو، مشهوره بودن این قضایا منافاتی با بداهتآنها ندارد؛ زیرا از دیدگاه ایشان، به اعتقاد خودابنسینا یکی از اقسام مشهورات عامه، اولیاتمیباشد.
ایشان در کتاب النجاة چنین میگوید: اما شایعات، مقدمات و آراء مشهوره و محمودهایهستند که علت تصدیق به آنها یا شهادت همهطوایف بشر است؛ مثل «عدل نیکو است»، و یاشهادت اکثر مردم و یا شهادت و پذیرش علما و یا اکثر علما و یا برجستگان آنها در مواردی که نظرعلما، مخالف جمهور مردم نباشد و هرگز اینقضایا از آن جهت که مشهور است از فطریاتنیست؛ زیرا قضایای مشهوره از اولیات عقلیهنمیباشد، بلکه علت تصدیق آنها و سبب اینکه درنفس انسان استقرار دارند یا به جهت این است کهانسان در کودکی به آنها عادت کرده است و ممکناست به جهت مصلحتاندیشی انسان باشد؛ و یابرخی از خصلتهای نفسانی، همچون حیا و انس والفت به دیگران موجب تصدیق آن است؛ و یااینکه آن قضیه مشهوره از آداب و رسوم گذشتگاناست که نسخ نگردیده و سرانجام ممکن استسبب تصدیق آن، استقراء بسیار باشد.
بنابراین، با این تفسیر از کلام ابنسیناباید گفت که هرچند ابنسینا در کتابهایش بحثمستقلی در باب اخلاق ندارد، اما در میان همینسخنان پراکنده شواهد روشنی بر واقعگرایی اخلاقیوجود دارد: اولا، باید توجه داشت که ابنسینا هرگز به صورتمستقل در پی تبیین حقیقت قضایای اخلاقی نبوده وایشان هنگام بحث از قضایای مشهوره، فقط برخی ازقضایای اخلاقی را بهعنوان مثال ذکر کرده است، واین بدین معنا نیست که ایشان این قضایا را صرفا ازمشهورات میداند، و هیچ واقعیت عینی برای اینقضایا قایل نیست."