چکیده:
این مقاله به نقد و بررسـی دیدگاه پروفسـور «پاول هک »، یکی از اسـلام شناسان برجسـته آمریکایی، در خصـوص رابطه اسلام و مسیحیت با مقوله دموکراسی در کتاب «زمینه مشـترک، اسلام ، مسیحیت و تکثرگرایی دینی» پرداخته است . وی در این کتاب آورده اســت که بهترین مدل فلســفی برای گفتگوی بین الادیانی و در اینجا اســلام و مسیحیت ، تکثرگرایی دینی است و با توجه به تکثرگرایی دینی میتوان فهمی از اسلام و مسـیحیت ارائه کرد که با مقتضـیات زندگی در جوامع مدرن سـازگاری داشـته باشد. سکولاریزم و دموکراسی دو میوه مدرنیته هستند که اسلام و مسیحیت میتوانند خود را با توجه به آموزه های متن مقدس و سـیره عالمان دینی در اعصـار گذشته با آنها تطبیق دهند. در این نوشته ابتدا مبانی معرفت شناختی ـ فلسفی تکثرگرایی دینی مورد پذیرش وی مورد نقد و بررسـی قرار گرفته اسـت و سـپس دیدگاه دین اسـلام (قرائت شیعی)در مورد حکومت و دموکراسـی با توجه به مبانی معرفتی نظریه سـیاسی اسلام شرح داده شده است .
خلاصه ماشینی:
"حال اگر ما به همان رویکرد اسلام سـنتی برگردیم که در مورد نوع حکومت کردن ، در طول تاریخ چندان مشـکلی نداشته اسـت و نقش دین را تنها به عنوان راهنمای اخلاقی جامعه و حاکمان میدانسته است ، میتوانیم به تطابق و حمایت دین از دموکراسی معتقد شویم ؛ اما اگر به نظریه حکومت دینی ملتزم شـویم ، قاعدتا برابری سـیاسـی و اخلاقی(ارزشـی) را نمیتوان چشم انتظار بود.
به نظر وی، در یک جامعه اسلامی، ارزش های اسـلامی موجب تنظیم روابط اجتماعی میشـوند و دین ، تنها امری شخصی نیســت ، بلکه جنبه های اجتماعی هم دارد و مراد وی از جنبه های اجتماعی دین اســلام این هست که مثلا مسلمانان بر پایه احکام اسلام عبادت میکنند، نماز جمعه و جماعت دارند، مؤسسه های خیریه تشکیل میدهند، یکدیگر را به پرهیز از دروغ ، غیبت و صفات رذیله و انجام واجبات و کسـب فضایل توصیه میکنند و رفتار روزمره و تعاملات شان را برابر اســـلام ترتیـب میدهنـد، ولی این موارد بـه حکومـت ارتبـاطی ندارد و با وجود حکومت های غیر دینی که مردم را در انجام وظایف شـــرعی آزاد میگذارند، جنبه های اجتماعی دین قابل تحقق اسـت و دیگر لزومی ندارد دامن دین را به قدرت و سـیاست آلوده کنیم و تقدس آن را از بین ببریم ."