چکیده:
ذوالقرنین به عنوان شخصیتی قدرتمند و مؤمن در سورة کهف ظاهر شده است . داستان با محوریت شخص او و اقداماتی است که در سفرهای خود انجام میدهد. در این قصه از عناصر داستانی به شیوه ای ادبی و هنری مخصوصا مکان هایی که ذوالقرنین به آنجا سفر کرده است و گفتگوهایی که با مردم مناطق مختلف داشته است بهره گرفته شده و در غالب آن ها مفاهیم ارزشمندی از صفات کارگزاران حکومتی مانند ایمان ، تواضع ، و... و وظایف آن ها همچون اجرای عدالت و مدیریت شایسته بیان شده است . مقالۀ حاضر با هدف نشان دادن ساختار ادبی قصه و فهم عمیق تر آیات آن نگاشته شده که در ابتدا عناصر داستانی قصه مورد تحلیل قرار گرفته و سپس به ویژگیهای شخصیتی ذوالقرنین و اقداماتی که وی در فرماندهی خود در مناطق گوناگون و در ارتباط با مردم انجام داده است اشاره شده است .
خلاصه ماشینی:
"ذوالقرنین به عنوان یک رهبر قدرتمند در داستان حاضر شده است که علاوه بر قدرت و امکانات ، دارای ویژگیها و خصوصیات خاصی در ادارة حکومت خود و ارتباط با مردم بوده است ؛ با توجه به ٧٤ عکس العملهای او در این زمینه میتوان به خصوصیات و وظایفی که بر رهبران و مدیران جامعه و حتی مسئولیت های کوچک لازم است اشاره کرد.
٧٩) (ما (حکم واقعی) آن را به سلیمان تفهیم کردیم ، و به هر یک از آنها (شایستگی) داوری، و علم دادیم ) در قصۀ ذوالقرنین مستقیم به این موضوع اشاره نشده است اما با تحلیل آیات دریافت میشود که او شخصیتی دانشمند و فهیم در حکمرانی و ادارة امور مردم بوده است : او توان تشخیص مصالح و مفاسد جامعه را دارا بود و چگونگی برخورد با ظالم و نیکوکار را میدانست قال أما من ظلم فسوف نعذبه ثم یرد إلی ربه فیعذبه عذابا نکرا و أما من آمن و عمل صالحا فله جزاء الحسنی و سنقول له من أمرنا یسرا (کهف .
٢-١-٣- فریفته نشدن به مال و مقام ٧٦ ذوالقرنین از سوی خداوند از اسباب و وسایل کافی برخوردار شد تا در ادارة حکومت یا به انجام رساندن مأموریت خود موفق عمل کند، آن چنان که از آیات استفاده میشود او بینش توحیدی داشت و هدف او گسترش فتح سرزمین ها و اندوختن مال و متاع دنیوی نبود، هنگامی که مردم بین دو سد در مقابل ساختن سد پیشنهاد خراج به وی دادند، او فرمود: قال ما مکنی فیه ربی خیر (کهف ."