خلاصه ماشینی:
"اشغال افغانستان توسط قوای شوروی وقوع انقلاب اسلامی در ایران،ایالات متحده را وادار کرد که برای حفظ منابع خود حضور نظامی گستردهتر و محسوستری در خاورمیانه و به ویژه کشوری مانند مصر به بهانه حفظ منافع ملی خود به توافق با اسرائیل تن در داده ولی سوریه تحت تأثیر ایدئولوژی عربگرایی عدم توافق را به هر هزینهای دنبال کرده است هسته استراتژیک آن یعنی خلیج فارس داشته باشد.
هینبوش و احتشامی(ویراستاران کتاب)در فصل نتیجهگیری،با قبول اینکه سیاست خارجی هر یک از دولتهای خاورمیانه تنها زمانی قابل فهم است که«به عنوان برآیند کنش و واکنشهای میان سطوح دولت،درون و فرادولت و نظام دولت در نظر گرفته شود»(ص 187)،در واقع بر ضعفهای الگوی ایستا و غیر تاریخی نو واقعگرایی برای فهم کامل مسائل خاورمیانه دوباره تأکید میکنند.
تفاوتها در چگونگی شکلگیری و صورتبندی دولت نیز موجب ارائه مفاهیم دیدگاههای مختلفی از منافع ملی شده و اینگونه است که بهطور مثال کشوری مانند مصر به بهانه حفظ منافع ملی خود به توافق با اسرائیل تن در داده ولی سوریه تحت تأثیر ایدئولوجی عربگرایی عدم توافق را به هر هزینهای دنبال کرده است.
اشاره به تئوری واقعگرایی در ابتدای کتاب و تأکید بر قبول بسیاری از فرضیههای آن بهطور تعدیل شده و نیز استفاده از الگوی تئوریک مرکز- پیرامون برای فهم کاملتر مسائل خاورمیانه به ویژه در قسمت تأثیر گذاری نظام بین الملل،از همان ابتدا کتابی کاملا تئوریک و استوار بر پایه نظریه واقعگرایی را نوید میدهد ولی بیشتر قسمتهای متن کتاب و استدلالات ارائه شده عمدتا نشان از تأثیرپذیری نویسندگان از تئوری سازهانگاری (Constructivism دارد."