خلاصه ماشینی:
"بیژن پولادوند-دورود هزارهء میلاد کسی ندیده مگر مرگ رود در آتش؟ -به انتظار نشستم کبود در آتش- شکوه مرگ خودم را نظاره میکردم شبی که سایهء من پر گشود در آتش ز کوچههای شب آتشین گذر کردم به غیر خندهء من کس نبود در آتش من و هزارهء میلاد ارث ابراهیم از آن دمی که مرا میسرود در آتش اسیر لکنت آیینههاست در حیرت دلی که با تب باران غنود در آتش دلم چو لاله در آتش به خنده گل کرده است بیا خلیل خدا با درود در آتش از آسمان اشارات عشق آمدهام به ذوق حضرت چشمت فرود در آتش به یک کرشمهء آن ابراوان خونریزت هزار آینه رخ مینمود در آتش نگاه شب به تماشای عشق بیدارست به شوق سوختنم صبح زود در آتش در این سکوت غریب،ای تحیر ممتد تو را ز سوختن من چه سود در آتش تمام حوصلهام تن به سوختن داده است و سوخت تا به سحر هر چه بود در آتش حمید کرمی-تهران نگاه تلخ غروب بود و نگاه تو عزم رفتن داشت و این نگاه خدایا چقدر دیدن داشت میان این همه حرف و حدیث رنگارنگ سخن ز مردی و ایثار تو شنیدن داشت دلی که با تو جوان بود این زمان بیتو چگونه طاقت و تاب بلا کشیدن داشت نگاه من به گل چهرهات کنون خشکید که روزگار خلاف من عزم چیدن داشت شکست بال و پر جان ما،در این ماتم چو آرزوی به همراه تو پریدن داشت تو پورحیدری و هر دو بس جهانآرا خوشا کسی که به گیتی چنین دمیدن داشت دکتر عبد الرضا مدرسزاده-کاشان با یاد برادرم و همهء سینهسرخان جزیرهء مجنون امتداد پرواز پرندهها از ادامهء تو برخاستهاند پروازت راز مقدسی است که در عبور ستارههای دنبالهدار تکرار میشود."