چکیده:
علامه طباطبائی در تفسیر خود، از تاریخ بهره برده و قبول تحریف عهدین، ایشان را از مراجعه به عهدین بازنداشته است. بهره گیری از تواتر تاریخی، نقل مطالب تاریخی عهدین در تفسیر، برای تأیید یافته های تفسیری یا برای مقایسه بین گزارش ها و یا برای نقد و رد آنها روش متداول علامه است. بررسی رویکرد تاریخی مؤلف «المیزان» در دو حوزة گزارش های تاریخی در قالب اخبار آحاد و متواترهای تاریخی دو حوزة کاملا مستقل است. بهره گیری علامه طباطبائی از تواتر در تفسیر، نوع رویکرد ایشان در مواجهه با گزارش های تاریخی(اخبار آحاد) و نقد متنی گزارش های تاریخی سه بخش مستقل این مقاله است. آنچه در مجموع، در روش تاریخی مرحوم علامه مشهود است این است که ایشان توانسته ارزش و جایگاه تاریخ در تفسیر را از نوعی انزوای تفسیری بیرون آورد و رویکرد حاکم بر تفسیر یعنی تاریخ گریزی را به سمت اعتدال پیش برد.
خلاصه ماشینی:
"علامه طباطبائی درخصوص روایات تاریخی، ذیل آیة 139 تا 148 سورة صافات «وإن یونس لمن المرسلین» دربارة حضرت یونس علیه السلام می نویسد: روایاتی که از طرق امامان اهل بیت علیه السلام در تفسیر این آیات وارد شده با اینکه بسیار زیاد است و نیز بعضی از روایاتی که از طرق اهل سنت آمده، هر دو در این قسمت (اسرائیلی بودن) شریکند که بیش از آنچه از آیات استفاده میشود چیزی ندارند، البته با مختصر اختلافی که در بعضی از خصوصیات دارند، و ما هم به همین جهت، از نقل آنها صرف نظر کردیم (طباطبائی، 1393، ج17، ص253).
باز در همین زمینه و تفکیک بین معجزه و خلاف عقل، علامه طباطبائی دربارة آیات مربوط به حضرت مریم علیها السلام (آل عمران: 45) و مضمون روایات ناظر به آن (وحی شدن به عمران، وجود میوة غیرموسمی در محراب حضرت مریم و وجود «درخواست نشانی» به معنای تشخیص بین خدایی و شیطانی بودن صوت) که به ظاهر با مبانی عقلی تنافی دارد، می نویسد: «بعضی از مفسران به شدت منکر این روایات شده و مضامین آن را به سختی رد کرده و گفتهاند: هیچ راهی برای اثبات این امور نیست؛ نه خدای سبحان آن را گفته و نه رسول گرامیاش، و اموری هم نیست که عقل راهی به اثبات آن داشته باشد."