چکیده:
بهرهگیری از آیات و روایات در راستای اهداف فرقهای، از شگردهای فرقههای انحرافی است. بهائیت نیز برای مستندسازی برای ظهور سید علیمحمد شیرازی در سال 1260قمری و بیان بشارتهایی از دین اسلام بر بابیت و بهائیت، آیه اجل (یونس: 49) و شأن نزول ادعایی آن را مورد دستبرد قرار داده است. بهائیت مدعی است این آیه دال بر پایانپذیری دین اسلام و شأن نزول آن، دلیل پایان اسلام پس از هزار سال است. بنابراین پایان اسلام و ظهور موعود در رأس هزار سال محقق میشود و آن زمانی است که سید علیمحمد باب ظهور کرده است.نوشتار پیش رو با روش توصیفی _ تحلیلی، این ادعای بهائیت را نقد و بررسی میکند و نتیجه میگیرد که ادعای شأن نزول، کذب و روایت منسوب به رسول خدا( بسیار ضعیف و استنادناپذیر است. همچنین آیه شریفه نیز بر مدعای آنان دلالتی ندارد و اشکالات بسیاری نیز بر چگونگی استدلال آنان وارد میشود.
خلاصه ماشینی:
"1. رویکرد بهائیت در ادعای پایان اسلام و ظهور موعود بهائیت به طور عام و ابوالفضل گلپایگانی در دو کتاب فرائد (گلپایگانی، 2001: 53- 54) و فصل الخطاب (همو، 1995: 230) به طور خاص، در احتجاج به بشارات ظهور باب، به آیه 49 سوره یونس و مانند آن در آیه 34 سوره اعراف تمسک میکند و آن را دلیلی بر إخبار غیبی قرآن بر زمان پایان دین اسلام میداند و با توجه به صراحت آیه شریفه بر پایان داشتن هر امتی از جمله امت اسلام و در نظر گرفتن شأن نزول ادعایی مبنی بر اینکه با نزول این آیه اصحاب پیامبر( درباره زمان فرارسیدن اجل اسلام از پیامبر( سؤال کردند و پیامبر در جواب فرمود: «اگر امت من صالح باشند برای آنان یک روز خواهد بود و اگر فاسد باشند نصف روز» و از (ولکل أمة أجل فإذا جاء أجلهم لایستأخرون ساعة ولا یستقدمون(.
نتیجه بهائیت برای پیشبرد اهداف فرقهای و بیان بشاراتی از اسلام بر ادعای سید علیمحمد باب و موعود بودن وی، به آیه اجل تمسک میکند و شأن نزولی ادعایی بر آیه شریفه جعل کرده و روایت نبوی که در کتب برخی از متصوفان اهلسنت نقل شده را دال بر پایان دین اسلام پس از هزار سال و ظهور موعود در پایان هزار سال دانسته، آن را منطبق بر ظهور علیمحمد شیرازی در 1260قمری میداند؛ اما با ملاحظه سیاق و ظهور آیه شریفه، این آیه بر فسخ شریعت اسلامی دلالتی ندارد و با توجه به کذب شأن نزول و ضعف روایت نبوی و نادرستی استناد به روایت مذکور، بطلان چنین استدلالی روشن خواهد بود."