چکیده:
پدیدة معجزه امری خارق عادت است که آن را انبیای الهی به منزلة دلیلی بر صدق نبوت خود به مخاطبان نشان می دهند. یکی از پرسش های مهم در این باره، نوع دلالت معجزات و رابطة آن با صدق ادعای نبوت است. در میان اندیشمندان اسلامی دیدگاه ابن رشد و علّامه طباطبائی در این زمینه کاملا مخالف یکدیگر است. ابن رشد با تاکید بر عدم سنخیت میان معجزات فعلی و ادعای نبوت، رابطة منطقی میان معجزات و اثبات نبوت را رد می کند و دلالت آن را اقناعی می داند، درحالی که علّامه طباطبائی با استناد به قاعدة حکم الامثال، این دلالت را از نوع دلالت های عقلی، و یقین حاصل از آن را یقین منطقی می داند. از نظر ابن رشد تنها راه اثبات صدق نبوت، تامل در محتوای وحی الهی و درک تفاوت آن با دیگر معارف بشری است، درحالی که از منظر علّامه طباطبائی اثبات صدق نبوت انبیای الهی تنها در پرتو تحقق معجزات امکان پذیر است.
A miracle is a supernatural act or event intended to demonstrate to people the veracity of prophets’ assuming prophethood. The important question which arises here is about the type of evidence miracles have and its relation with the veracity of assuming prophethood. There is a total disagreement over this point between Allame Tabatabai and Ibn-e-Rushd، two Muslim thinkers. Emphasizing the disproportion between current miracles and assuming prophethood، Ibn-e-Roshad rejects the idea that there is a logical relation between miracles and substantiating prophethood and regards the evidence confirming it as persuasive. Allame tabatabai، however، resting on the rule of judgment of patterns، considers these indications as rational and the certainty which they show as logical. In Ibn-e-Rushd’s opinion، the only way to prove the veracity of prophethood is to deliberate on the content of divine revelation and understand its difference from the other branches of human knowledge. As for Allame Tabatabai، he holds that the claim of prophethood is rendered acceptable only when miracles occur.
خلاصه ماشینی:
"بر همین اساس تنها معجزه ای که حقیقتا بر صدق نبوت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دلالت دارد، قرآن کریم است و آن حضرت نیز تنها با قرآن عموم انسان ها را به سوی حق دعوت می کرد؛ اما در برابر چنین دیدگاهی این پرسش بنیادین قابل طرح است که راه اثبات معجزه بودن قرآن و چگونگی دلالت آن بر نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله چیست؟ ابن رشد با توجه به این پرسش، دیدگاه خود را دربارة دلیل صدق نبوت به طور عام در ضمن بیان دو اصل مطرح می کند: نخست اینکه وجود انسان هایی که فرستادگان الهی اند، امری معلوم است و در آن تردیدی نیست.
به عبارت دیگر، از کجا می توان مطمئن بود که ادعای فرد در دریافت وحی الهی، ادعایی صادق است و شریعت او شریعتی مبتنی بر وحی الهی است؟ ابن رشد در پاسخ به این پرسش دو معیار را مطرح می کند و بر این نظر است که صدق نبوت بر اساس این دو معیار تشخیص پذیر است: نخست اینکه انبیای الهی از وجود امور و پدیده هایی که هنوز رخ نداده است خبر می دهند و این امور در وقت تعیین شده با همان ویژگی ها در خارج محقق می شوند؛ دوم اینکه معارفی که انبیای الهی از آنها خبر می دهند و نیز امر و نهی های ایشان، از راه آموزش ها و تعلیمات بشری به دست نیامده اند و کاملا متمایز از علوم و معارف کسب شده از راه های بشری هستند."