چکیده:
این نوشتار با دو رویکرد توصیفی و تحلیلی- هرمنوتیکال، قصه صالح را در سپهرمعرفتی معاصر بازخوانی نموده و در قرائتی زیستمحیطی- جامعهشناختی، طبیعت (محیط غیر انسانساخت)، به مثابه ناقهالله دیروزین و امروزینی تلقی شده است. نتیجه آن که محیط غیر انسانساخت (ناقهالله) سهمی از منابع حیات (آب و ...) داشته و به ویژه امروزه در برابر جنون تولید ومصرف مدرنیسم- اومانیسم؛ نیازمند توجه، مراقبت و پرستاری ویژهائی است که نگارنده آن را مدیریت و پرستاری توحیدی نامیده است. این مدیریت و پرستاری از طبیعت (ناقهالله)، فرهنگ تولید و مصرف توحیدی (با ویژگی بازیافت منابع و ...) از جمله آموزهها وپیامهای استنباطی پژوهشگراز قصه است.
This paper has reread the Salah’s story using descriptive and analytical-hermeneutical approaches and the nature in ecological/ sociological reading is regarded as Naqhatollah. The result is that the natural structure has a share of
life resources (water,…) ( especially today against insanity of production and consumption of modernism-humanism ) which need attention, care and nursing that the author called it integrated management and nursing.
This management and nursing of nature (Naqhatollah) and integrated production and consumption culture are among inferential doctrines and massages of the story.
خلاصه ماشینی:
"این بازخوانی و تأویل بوم- جامعهشناختی قصه صالح نیز در سپهر معرفتی معاصر با گامهای واژهشناختی مفاهیم کلیدی قصه، پدیدارشناسی شتر، نمادشناسی شتر/ ناقهالله؛ راهبردی عبرتآموز بر مسائل زیست محیطی- اجتماعی معاصر در پرتو معانی قرآنی است.
پس تقابل قدرتمندان (ملاء) با صالح، در عدم اطلاع ذهنی آنان از خدا و رسولان نبود؛ بلکه با توجه به تأکید قرآن بر صفت "مستضعف" برای مومنین ثمود، به نظر میرسد نافرمانی "غیر مستضعفین" (ملاء) ثمود ریشه در عواملی از جمله: تکبر، منفعتطلبی، شیوه معیشت و نظام تولیدیشان داشته، همچنین حسادت آنان نسبت به صالح، سنتپرستی، حس رقابت و سبقتجوییشان نیز در تکذیب پیامبر و آیات الهی بیتأثیر نبوده است.
با تلقی ناقهالله به مثابه طبیعت (محیط غیر انسانساخت) اجمالی از قصه چنین بازخوانی میشود: ثمودیان شهره به مالکیت زمینهای سرسبز زیرکشت (قابل قیاس با جنون تولید- مصرف مدرنیسم)؛ موظف شدند آب را میانه محیط انسانساخت و محیط غیر انسانساخت (ناقهالله) تقسیم نمایند؛ سرکشی و عدم رعایت این امر که به بیانی نمادین با کشتن ناقهالله تصویر گشته است ابتدا نابودی محیط غیر انسانساخت (ناقهالله)، وبعد نابودی محیطهای انسانساخت و مردمانش را نیزبه طور طبیعی درپی داشت.
این تاویل صوفیانه تداعیگر سوره الشمس بوده و دربسط آن؛ ناقهالله در وجوه مادی (شتر وسهم آبش) و غیر مادی (نفس) همچون فتنه، وسیله آزمایش و فرقانی، موجب تفکیک یافتگی ثمود به صالح (صالحین- مومنین فاقد منابع تولید و قدرت) و طالحین (ملاء، مسرف، ظالم و تکذیبکننده آیات) پنداشته شد."