چکیده:
این مقاله تمرکز خود را بر تبیین و تحلیل جایگاه دوستی مدنی و مبدأ و غایت دوستی در مدینه نزد فارابی نهاده است و از آن جا که با رویکردی نظام مند و انتقادی به بحث می پردازد، بدون اتخاذ چارچوبی نظری ، که بتواند در ذیل آن به بررسی آرای فارابی بپردازد، با روش تحلیل فلسفی به متن آثار فارابی رجوع کرده و بدایت و نهایت مطلق دوستی و دوستی مدنی را در فلسفه فارابی به بحث گذاشته است . محور مقاله این است که فارابی به دوستی مدنی به مثابه امری پیونددهنده نگاه می کند؛ امری که هر جا، موجودی ، که لباس وجود بر تن داشته باشد، بی نیاز از آن نیست . البته محبت گرایی و دوست مندی موجودات نه نشان از ضعف ، که دقیقا نشان از کمال و کمال مندی آنان است . این امر تألیف دهنده ، نه تنها موجد انواع مدینه است ، بلکه به مدد همین مقوله است که رئیس هر مدینه ، به امر ریاست و تدبیر امور آن می پردازد. از این رو، به دلیل وجه تألیف دهندگی مقوله دوستی ،هر جا که جمعی از موجودات حضور داشته باشند، رد پای دوستی نیز، از پیش ، آن جا حضور دارد؛ به نحوی که می توان گفت محبت مقدم بر وجود است
خلاصه ماشینی:
"به دیگر سخن ، کارکرد مقوله دوستی در مدینه چیست ؟ در این پژوهش ، ابتدا تلاش می شود تا مواضع بحث از دوستی مدنی در فلسفه مدنی فارابی (که حول دو محور وجود و معرفت ، متمرکز است ) آشکار شود، و سپس بدایت و نهایت دوستی ، ذیل مقولاتی چون «کمال » و «کمال مندی » موجودات ، و وجوه تألیفی موجود اول ، قوه نزوعیه نفس ، مدینه و رئیس به بحث گذاشته شود.
» (الفارابی ، ۱۹۸۲: ۴۷ و ۵۲) فارابی در کتاب آراء اهل المدینه الفاضله نیز در بررسی سبب اول ، وقتی به صفاتی چون عظمت و جلال و مجد و جمال و بها و زینت می رسد، می نویسد که همه این صفات در هر شیئی به حسب کمال آن شیئ است ، و از آنجا که موجود اول دارای وجود افضل است ، همه این صفات در ذات اوست و او همان گونه که ذات خود را تعقل می کند، این امور را هم تعقل می کند.
اما اگر قوه ناطقه سعادت را درک نکند و یا این که درک کند ولی به عمل بر حسب آن ادراک رهنمون نشود، بلکه چیز دیگری محبوب و مطلوب نفس واقع شود و نسبت به آن تشوق و اراده کند، یا این که قوای حاسه و متخیله ، امر سعادت را درک کنند و سپس به آن اراده تعلق گیرد، آن چه حاصل می شود، افعال غیرجمیله و رذایل و در نتیجه شقاوت است (همان ، ۱۰۷)."