چکیده:
این مقاله درصدد اثبات وجود ساخت شبکهای در غزل کلاسیک فارسی است. در ابتدا به تعریف مفهوم ساخت شبکهای پرداختهایم و در ادامه نشان دادهایم که در غزل تمهیدات و مؤلفههایی وجود دارد که میتوان مجموعة آنها را در قالب دو گروه «سازههای زبانی» و «سازههای موسیقایی» جای داد. تکرار، ارجاع، همآیی، هممعنایی، تضاد، جایگزینی و شمول معنایی، از تمهیدات مربوط به سازههای زبانی، و وزن، قافیه، ردیف، تجنیس، ردها، ترصیع و موازنه از سازهها و تمهیدات موسیقایی هستند. مجموع این مؤلفهها در درون غزل شبکههای ارتباطی چندلایهای را پدید میآورند که منجر به پدیدآمدن نظامی درونی میشود. ما از این نظام درونی به «ساخت شبکهای» تعبیر میکنیم. این مقاله نشان میدهد که ارتباط در محور عمودی غزل کلاسیک وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
این بحث البته درمورد غزلیات حافظ فراوان مطرح شده اسـت ؛ از منـابع کهـن مثـل حبیب السیر گرفته که نقل قول شاه شجاع را دربارة عدم ارتباط ابیـات غـزل حـافظ نقـل می کند (خواندمیر، ١٣٥٣: ٣١٥) تا محققان متـأخر (کسـروی ، ١٣٢٢؛ بامـداد، ١٣٦٩؛ خرمشـاهی ، ١٣٦٧؛ ریاحی ، ١٣٧٤؛ براهنی ، ١٣٨٠؛ آشوری ١٣٨١ و استعلامی ، ١٣٨٦) کـه تلویحـا یـا تصـریحا ابیات یک غزل را فاقد انسجام دانسته و در مقابل ، محققانی چون مسـعود فـرزاد کـه بـه دنبال یافتن توالی ابیات و درنتیجه انسجام غـزل حـافظ مـی گـردد (١٣٥٠) و یـا هـومن (١٣٤٧: ٩٣) که در جستجوی «زنجیر همبستگی ها از پایان به سـوی آغـاز غـزل » حـافظ حرکت می کند و منتقدان و محققان دهه های اخیـر - از شـفیعی کـدکنی (١٣٦٨: ٤٦١)، عبادیـان (١٣٧٩)، پورنامـداریان (١٣٨٢) گرفتـه تـا حسـن لـی (١٣٨٣)، عبـداللهی (١٣٨٤)، مالمیر، (١٣٨٨) و پورنامداریان و ایشانی (١٣٨٩) - هرکدام به روشـی و در سـطحی سـعی دارند انسجام در غزل حافظ را اثبات و یا جستجو کنند.
مهم این است که ایـن شـبکه هـا در دل غزل موجود است و خوانندگان مختلف با اساس قرار دادن هر گـروه از سـازه هـا و یـا بـا ایجاد ارتباطات خاص میان هر بخش از مؤلفه های غـزل ، ممکـن اسـت بـه شـبکه هـای ارتباطی متعدد و متنوعی دست پیدا کنند و تفسـیر و تأویلشـان از غـزل براسـاس نظـم ذهنی ای باشد که کشف کرده اند.