چکیده:
در ردهشناسی ساختواژی، زبانها بر اساس نحوۀ انتقال رابطههای دستوری چون زمان، نمود، جنس و مانند آن به سه گروه زبانهای تصریفی، پیوندی و تحلیلی تقسیم شدهاند. بر این اساس در بحث فعل، ویژگیهای دستوری شخص و شمار، زمان، وجه، نمود، مفهوم سبب، گذرایی و مانند آن در زبانها یا بهوسیلۀ وندافزایی یا با تغییر در ریشه و یا با استفاده از واژهای مجزا بیان میشود. در زبان فارسی این مفاهیم عمدتا با استفاده از واژهای مستقل و جدا از بخش گزارهای فعل بیان میشود و در بحث تصریف فعل، زبان فارسی را میتوان تحلیلی دانست. در این پژوهش، نحوۀ انتقال مفاهیم دستوری مرتبط با تصریف فعل در زبان فارسی در چارچوب نقش و ارجاع ونولین (2005) مورد بررسی قرار گرفته است. در رویکرد نقش و ارجاع، محمول بند در سطح هستۀ جمله، بهوسیلۀ یکی از روابط پیوند شامل همپایهسازی، ناهمپایهسازی و یا شبهناهمپایهسازی ساختاربندی میشود. بر همین اساس، در این پژوهش با فرض تحلیلی بودن زبان فارسی از جهت انتقال معناهای دستوری مرتبط با تصریف فعل، نحوۀ تشکیل فعل در سطح اتصالهای هستهای در دستور نقش و ارجاع مورد بررسی قرار میگیرد.در رده شناسی ساخت واژی، زبان ها بر اساس نحوة انتقال رابطه های دستوری چون زمـان ، نمـود، جنس و مانند آن به سه گروه زبان های تصریفی، پیوندی و تحلیلی تقسیم شده اند. بر این اساس در بحث فعل ، ویژگیهای دستوری شخص و شمار، زمان ، وجه ، نمود، مفهوم سبب ، گذرایی و ماننـد آن در زبان ها یا به وسیلۀ وندافزایی یا با تغییر در ریشه و یا با استفاده از واژه ای مجزا بیان مـیشـود. در زبان فارسی این مفاهیم عمدتا با اسـتفاده از واژه ای مسـتقل و جـدا از بخـش گـزاره ای فعـل بیـان میشود و در بحث تصریف فعل ، زبان فارسی را میتـوان تحلیلـی دانسـت . در ایـن پـژوهش ، نحـوة انتقال مفاهیم دستوری مرتبط با تصریف فعل در زبان فارسی در چارچوب نقـش و ارجـاع ون ولـین (٢٠٠٥) مورد بررسی قرار گرفته است . در رویکرد نقش و ارجاع ، محمول بند در سطح هستۀ جمله ، به وسیلۀ یکی از روابط پیوند شامل همپایه سازی، ناهمپایه سازی و یا شبه ناهمپایه سازی ساختاربندی میشود. بر همین اساس ، در این پـژوهش بـا فـرض تحلیلـی بـودن زبـان فارسـی از جهـت انتقـال معناهای دستوری مرتبط با تصریف فعل ، نحوة تشکیل فعل در سطح اتصال های هسته ای در دستور نقش و ارجاع مورد بررسی قرار میگیرد.
خلاصه ماشینی:
"[علی، نامه ، برای دوستش ] اقدام = مفهوم نمود آغازی کرد= زمان گذشته ، سوم شخص مفرد نوشتن = محتوای گزاره ای فعل نغزگوی کهن (١٣٨٩: ١٠٥-١٠٧) صـوت هـای فعلـی «گرفـت نشسـت »، «برگشـت گفـت » و «برداشت نوشت » را نیز از ترکیب های فعلی نشانگر نمود آغازی معرفی میکند.
در صورت های فعلی «درآمد گفت »، «پاشد آمد»، «گرفت نشست »، «برگشت گفت »و «برداشت نوشت »، بخش گزاره ای فعل (گفت ، آمد، نشست ، نوشت ) با تصریف مستقل در کنار بخش دستوری فعل (درآمد، پاشد، گرفت ، برگشت ، برداشت ) قرار میگیرد کـه آن هـم تصـریف زمـان و شـخص و شمار مستقل دارد؛ بنابراین ، این دو صورت به ظاهر از هم مستقل هستند، اما همان طـور کـه گفتـه شد، بخش گزاره ای فعل در نشان دادن نمود فعل ، به بخش اول وابسته است و از همین رو، این نوع پیوند به جای آنکه نمونه ای از همپایه سازی باشد، شبه ناهمپایه سازی در نظر گرفته میشود.
تصریف جدا برای هر دو بخش سـبب مـیشـود تـا پیونـد در ایـن نـوع ترکیب از نوع همپایه سازی به نظر آید، اما از آنجا کـه بخـش گـزاره ای فعـل در نشـان دادن نمـود استمرار، به «داشتم » و «دارم » وابسته است و صورت های «داشتم » و «دارم » به محتوای گـزاره ای «رفتن »، این پیوند نیز در گروه پیوندهای شبه ناهمپایه سازی قرار میگیرد.
فعـل «خواسـتن » بـه صورت صرف شده نمایندة زمان آینده و ویژگیهای شـخص و شـمار ترکیـب فعلـی اسـت و مصـدر مرخم فعلی، به عنوان بخش گزاره ای ترکیب ایفای نقش میکند و ارائۀ یک ردیف موضوع واحد نیـز سبب میشود تا این پیوند در ردیف اتصال های هسته ای باشد."