چکیده:
چکیده مرثیهسرایی یکی از انواع ادب غنایی است که از دیرباز حضور گستردة خود را در دیوانهای شعری ادب عربی و فارسی تثبیت کرده است. این نوع ادبی که غالبا منحصر به بیان مناقب و فضائل متوفی است، شعرای زیادی را در ادبیات این دو قوم به خود دیده است. از جملة این شعرا، ابن رومی و خاقانی هستند که به سبب از دست دادن فرزندان خود، در برخی از مضامین شعری مشترک هستند. یکی از این مضامین، مرثیههایی است که این دو شاعر در سوگ فرزندان خود سرودهاند. سوگواریهای ابن رومی و خاقانی با توجه به موضوعات مشترکی مانند شکوه از روزگار، بیان خاطرات متوفی، دوری گزیدن از شادی به سبب از دست دادن فرزند، ناامیدی، توصیف سنگدلی پدر و توصیف لحظات بیماری متوفی، امکان مقایسه و بررسی تطبیقی را دارند. نگارندگان بر این باورند که ابن رومی در به تصویر کشیدن این موضوعات از خاقانی موفقتر بوده است؛ زیرا او در گزینش واژگان با طبع و سرشت خود همگام بوده و هیچگاه خود را به تکلف نیفکنده است. به همین دلیل شعر او از صداقت عاطفه برخوردار است. اما در مقابل، خاقانی گاه با استعمال واژگانی همچون طرب، چنگ و بربط که تناسبی با مرثیه ندارند و گاه با تشبیهات متکلفانه از ارزش هنری مرثیة خود کاسته است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی - تحلیلی است. این جستار بر آن است تا ضمن تبیین و تشریح موضوعات مشترک در مرثیـههای ابـن رومی و خـاقانی، بـه نقـد و بـررسی تطبیقی سبک و اسلوب هنری سوگنامههای این دو بپردازد. إن الرث-اء ل-ون م-ن الأدب الغن-ائی حی-ث ثب-ت حض-وره من-ذ أق-دم العص-ور فی دواوی-ن ش-عراء الع-رب والف-رس . وق-د ش-هد ه-ذا القس-م م-ن الأدب ال-ذی یج-ص ب-ذکر مناق-ب المت-وفی وفض-ائله ، ش-عراء کث-یرین فی ک-ل م-ن الأدب-بن الفارس-ی والع-ربی . وق-د اخترن-ا م-ن ه-ؤلاء الشعراء ابن الرومی والخاقانی الذین فقدا ولدهما. م-ن ه--ذه المض--امبن ه--ی المراث--ی ال--تی رث-ی الش--اعران ول-دهما. وم-ن المواض-یع الت-ی یمک-ن دراس--تها ه--ی المقارن--ة فی الش-کوی م-ن ال-دهر، ذکری-ات المت-وفی ، ابتع-اد الش-اعر ع-ن الف-رح بس-بب م-وت الول-د، الی-أس ، وص-ف قس-وة قل-ب الش-اعر ووص-ف ال-زمن ال-ذی أصیب فیه المتوفی بالمرض ... الخ . هذا ویعتقد الباحثان بأن ابن الرومی أکثر نجاح-ا م-ن الخاق-انی فی بی-ان ه-ذه المواض-یع المش-ترکة بینهم-ا، إذ أن-ه یواف-ق طبع-ه ف-لا یکل-ف نفس-ه فی اختی-ار الکلم-ات ؛ إذن یمتل-ک ش-عره ص-دق العاطف-ة ولک-ن الخاق-انی أض-اع قیم-ة ش-عره الفنی-ة ، بس-بب اس-تعمال کلمات لاتناسب الرثاء کالطرب والقیثار والعود وکذلک بسبب الاتیان بتشبیهات مصنوعة . منهجن-ا فی ه-ذه الدراس-ة وص-فی - تحلیل-ی واله-دف ه-و تبی-بن المواض-یع المش-ترکة فی مراث-ی اب-ن الروم-ی والخاق-انی أولا ثم دراس-ة الأسلوب الفنی لهذین الشاعرین فی مراثیهما.
خلاصه ماشینی:
او که فرزند عزیزش را همۀ شادی و خوشی خود میداند، با از دست دادن فرزندش همـۀ شـادیهـایش را از کف میدهد و بر شادیهای گذشـته اش مویـه مـیکنـد؛ امـا او بـرخلاف خاقـانی بـه تنهـایی در ایـن مصیبت اشک میریزد و از دیگران نمیخواهد که موی پریشان کنند و جامۀ سیاه بر تن کنند: لعمش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ریالقش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ااحالش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش اابی االحش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ال ابعش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش د اا فیش ش ش ش ش ش ش الیش ش ش ش ش ش ش ت اشش ش ش ش ش ش ش اریاکیش ش ش ش ش ش ش ف احالش ش ش ش ش ش ش اابش ش ش ش ش ش ه ااش عش ش ش ش ش ش دی ا ثکلش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ت اسش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش روریاکلش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ه ،اإذاثکلتش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ه ا ا وأصش ش ش ش ش ش ش ش ب ات افیاالش ش ش ش ش ش ش ش ذات اعاشش ش ش ش ش ش ش ش ی اأخش ش ش ش ش ش ش ش اازهش ش ش ش ش ش ش دا ا 3 (ابن رومی، ١٩٩٨، ج ٢: ١٤٧) به جان خودم قسم که بعد از او حالم دگرگون و خراب شد - و ای کاش میدانستم بعد از آنکه فرزنـدم از مـن جدا شد حال او چگونه شده است - وقتی عزادار او شدم به عزای همۀ شادیهایم نشستم و از شادیهای زندگی کم بهره شدم .