چکیده:
فطرت انسان،نقشی از برای هر باشندهای و در اوج منوع،کثرت و زیبایی،اساس ارتباط با بیکران و آفریدگار عیان و نهان.هنر اسلامی تجربهی استحسانی در اثر عدم تجانس با هستمندان عالم در پی غربتی ناشی از آگاهی بر امر متعال و در گفتمانی با فطرت انسانی،گفتمانی نه تنها از زمین بر آسمان که تسلسلی از گزین گویهای آسمان و زمین.کششهای فطری روحی که اصل ذات الوهی را در فضاسازی و معماری مساجد و نقاشی تجریدی و اسلیمی اماکن مذهبی در تسلسلی محتوایی-تصویری با رنگ،نور،اشکال و نقوش در بستری از تقارن فضایی و توازن کالبدی مینمایاند.این گفتار را تلاش بر آن است تا فطرت را با هنر ئینی چنان پیوندی زند که گفتمان فطری را در روند آفرینش هنر با نگاهی نو به نگارش در آورد.
خلاصه ماشینی:
در این فرآیند آفرینش هنری هر چه بیشتر میکوشد تا حقیقت را به ترسیم و تجسم کشاند،حقیقتی که عین زیبایی است و زیبایی را دوست میدارد؛4 ذاتی الوهی که زیباست و زیبا میآفریند و به هر عمل خیری چنان پاداشی میدهد که همان زیبایی و جاودانگی است،گویی فطرت انسان همان ذات ربوبی است با همهی صفات و کمال.
8همچنین حسین نصر منشا صدور این امر قدسی را عالم روحانی میانگارد که فوق ساحت روانی یا عالم نفسانی است9و در گفتمان آرنولد هاوزر هنر دینی جهت ارایهی معنا و عمق احساس،ایمان و تجربهی دینی ظاهر میشود.
14 جمال و زیبایی: مضمون زیبایی در هنر اسلامی چنان فراگیر و پویا است که گویی حقیقت عالم عین زیبایی است15و انگیزهی مکاشفهی هنری برای انسانی است که زیبایی مطلق را به عنوان غایت،هنگامی که به تجربه در میآید با خداوند متحد میداند.
24هنر اسلامی در تلاش است تا در پس و پیش نقوش رنگین کاشیهای لاجوردی سفالین تا گلدستههای رو به آسمان،اسلیمیها ختاییهای سطح گنبد،مقرنسها و کادربندیهای اماکن مذهبی،ترسیم و تجسیمهای روحانی و کلام موسیقی عرفانی چنان نقشی زند که در پیوند تجربه و تجرید،رمز و طبیعت،عقل و عرفان و زمین و آسمان،ذات خویش را مانا و همیشگی گرداند،نقشی که فطرت میل به جاودانگی را درروند تجربهای استحسانی پاسخی باشد.
خیر اخلاقی: هنر دینی سرچشمهی تکاپوهای استحسانی انسان برای نجات از تنهایی و وصول به جاودانگی بیکرانی است که از خلال واقعیت مادی به ظهور امر متعال یا مقدس میپردازد.