چکیده:
یکی از مهم ترین مسائل مطرح در فلسفه، بحث درباره وحدت و کثرت وجود است. از قول به تباین موجودات تا قول به وحدت شخصی وجود، دیدگاه هایی اند که در میان فیلسوفان طرف دارانی دارند. نظریه وحدت وجود ـ که تباری عرفانی دارد ـ در حکمت متعالیه صدرایی جایگاهی مهم را به خود اختصاص داده است. با این حال، این نظریه بدیهی نبوده، نیازمند اثبات است. صدرالمتألهین می کوشد با اقامه چند برهان این نظریه را اثبات، و در مباحث گوناگون فلسفی از آن استفاده کند. وی، در کنار براهین فلسفی، شواهد نقلی پرشماری نیز برای نشان دادن درستی این نظریه ارائه کرده است. این مقاله، مروری است بر آیات و روایاتی که صدرالمتألهین برای وحدت وجود و لوازم آن به آنها استشهاد می کند. مجموعه این شواهد را می توان در پنج دسته جای داد. بالطبع، شاهد بودن این دسته از آیات و روایات بر مدعا، در صورتی مقبول است که بر استظهار وحدت وجود از این متون، هیچ خدشه ای وارد نباشد.
خلاصه ماشینی:
"این وجود بی نهایت، که از نقایص و کاستی های موجودات ناقص منزه است، همه موجودات و کمالات وجودی آنها را فرامی گیرد و با همه آنها معیت وجودی دارد و هیچ موجودی نیست مگر آنکه خدای سبحان در متن وجودی آن حاضر است؛ به همین روی، خداوند خود را همراه با همه موجودات معرفی می کند (صدرالمتألهین، 1981، ج 2، ص 368ـ372؛ ج 7، ص 273ـ274؛ همو، 1360ب، ص 47ـ48؛ همو، 1363ب، ص 322؛ همو، 1360الف، ص 35ـ36).
3. آیات مربوط به قرب خداوند به اشیا مفاد این دسته از آیات آن است که خدای سبحان به همه اشیا نزدیک است؛ بلکه به اشیا نزدیک تر از هر چیزی است، تا جایی که اساسا میان خدا و مخلوقات، فاصله ای تصور نمی شود، و می توان ادعا کرد: این خداوند است که، با قرب و معیت قیومی خود، در متن هر ذره ای حاضر است و همه مواطن وجودی را با وجود گسترده خود پر می کند و هیچ جایی و هیچ چیزی از وجود او خالی نیست.
چنین انتسابی، همان است که ظاهر برخی آیات قرآنی (بدون هرگونه تأویل و تفسیر نابجایی) بر آن دلالت می کند؛ ولی این انتساب، تنها بر اساس نظریه وحدت شخصی وجود، ممکن و توجیه پذیر است؛ زیرا مطابق این نظریه، ذات یگانه و مطلق حق تعالی، با وجود گسترده خود در همه مواطن حضور دارد و به همین روی، مجاز خواهیم بود فعل واحد را در همان موطنی که به مخلوق نسبت می دهیم، به خداوند نیز منتسب کنیم."