چکیده:
خشکسالی به عنوان بلای طبیعی،ازدیربازکشورهای مختلف را تحت تاثیر آثار زیان بار قرار داده است.کشور ایران نیز، یکی از کشورهایی است که در سالهای اخیر، از پیامدهای خشکسالی متضرر شده است. در این میان، خانوارهای روستایی به دلیل وابستگی معیشتی به اقتصاد کشاورزی، در برابر این پدیده چندبعدی، توان سازگاری کمتری دارند. هدف پژوهش حاضر، سنجش توان سازگاری خانوار کشاورز در برابر خشکسالی است. جامعه آماری تحقیق، 3329 خانوار کشاورز ساکن دهستان درود فرامان از توابع شهرستان کرمانشاه بوده است که از بین آنها تعداد 172 خانوار به عنوان نمونه آماری انتخاب شده است. بر اساس یافتهها، توان سازگاری خانوارهای نمونه در سه طبقه کم، متوسط و زیاد معرفی شده است. طبقهبندی توان سازگاری بر اساس روستای محل سکونت نیز نشان داد که از میان چهارده روستای مورد بررسی، خانوارهای ساکن روستای مرادآباد و بزگدار سفلی، بیشترین میزان توان سازگاری را در برابر خشکسالی داشتهاند. دستاوردهای حاصل از این پژوهش نشان میدهد، برنامهریزان درباره خشکسالی استان، میبایست با در نظر گرفتن میزان و علت بروز آسیبپذیری، برنامههایی را جهت کاهش آن در دهستان درود فرامان تدارک دهند.
Different countries have been affected harmfully by drought as a natural hazard affected by harmfully. Iran has been subjected by consequences of harmful drought consequences. It is argued that rural households due to their high level of dependency on agricultural economy are not well equipped to deal with this multi-dementia phenomenon. This study aims to evaluate the degree of the rural household’s potential regarding adopting drought. Statistical society composed of ٣٣٢٩ farmer households resided in Drudframan in Kermanshah County out of which ١٧٢ assigned as our sample. This study suggests that households are classified into low-median and high regarding their level of adoption to drought. It further suggests that out of ١٤ studied villages, the residents of Moradabad, Bozorgdar sofla, possess the highest level of adoption with respect to drought. This in turn demands the involvement of drought planners of the province in mitigation plans of the phenomena taking into consideration its causes and consequences, farmers and their vulnerability potential regarding adoption to droughtlevel.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین ، آنچه که در برنامه های مقابله با خشکسالی میبایست مورد توجه برنامه ریزان قرار گیرد، تقویت توان سازگاری خانوارهای کشاورز در بلندمدت و به صورت پایدار است تا از این طریق ، آسیب پذیری این خانوارها در برابر خشکسالیهای کنونی و آتی کاهش یابد.
این یافته ها نشان دادند که انجام فعالیت های تلفیقی کشاورزی و دامداری در میان خانوارهای منطقه مورد مطالعه رایج بوده است ؛ به نحوی که ٥٥/٨ درصد خانوارها علاوه بر کشاورزی به دامپروری نیز اشتغال داشته اند.
همان گونه که در جدول شماره ٥ نشان داده شده است ٢١/٥ درصد از خانوارهای مورد مطالعه دارای توان سازگاری اندکی برای مقابله با خشکسالی بودهاند و تنها ٢٣/٣ درصد از این خانوارها از توان مناسب برای سازگاری با خشکسالی و اثرات ناشی از آن برخوردار بودهاند.
جدول شماره (٦): توان سازگاری خانوار کشاورز در برابر خشکسالی به تفکیک روستای محل سکونت (به تصویر صفحه مراجعه شود) بررسی تطبیقی الگوی کاشت خانوارهای کشاورز نشان میدهد که آن دسته از خانوارها که نسبت به کاشت محصولات آبی اقدام مینمودند، در مقایسه با سایر کشاورزان از توان سازگاری بیشتری برخوردار بودهاند.
با توجه به اینکه یافته های این مطالعه نشان داد که توان سازگاری خانوارها و روستاهای مختلف یکسان نمیباشد، توصیه میشود مسئولان ستاد مقابله با خشکسالی، با در نظر گرفتن تفاوتهای موجود نسبت به طرحریزی برنامه های مدیریت خشکسالی اقدام نموده و از اجرای دستورالعمل ها و روشهای اجرایی یکسان برای تمام مناطق اجتناب نمایند."