چکیده:
بسیاری از پژوهشگران غربی و شرقی ، قرن بیست و یکم را قرن آسیا می داننـد و در ایـن ارتباط می توان اندونزی را در جنوب شرقی آسیا به عنوان قدرت میانه یا قدرت نوظهور آسـیا مطرح نمود و با حضور این کشور در گروه ٢٠ این سوال به ذهن متبادر می شـود کـه عوامـل تغییر جایگاه اندونزی در نظام بـین الملـل در دومـین دهـه هـزاره سـوم مـیلادی یـا در دوره اصلاحات ٢٠١٢-١٩٩٨ چه بوده است ؟ مولفین در این مقاله سعی دارند تا با استفاده از مکتب واقع گرائی که تاکید بر نقش دولـت و منافع ملی و ساختار داخلی واحد سیاسی در تعیین رفتار و سیاست خارجی کشور هـا دارد، کنکاش دقیقی داشته و با بررسی دو متغیر مستقل یعنی اسلام سیاسی میانه رو و توان اقتصادی این کشور که باعث شده تا جایگاه اندونزی در نظام بین المللی در دوره اصلاحات (سال هـای ١٩٩٨ لغایت ٢٠١٢) تغییر یابد را به طور تحلیلی ارائه نمایند.
Most of western and eastern researchers have named 21st century as an Asian Century. In this regard، Indonesia with its special characteristics in Southeast Asia، naming her as a Middle Power or New Emerging Power and being as a member state of G20، has raised this question in our mind that what are those variables of changing the status of Indonesia in International System in the Second decade of third Millennium or Reformation Era?
Utilizing Realism School of Thought which emphasize the role of state، national interest and domestic structure that pin points the attitude and foreign policy of political units، we tried to prove that two important variables، i.e.، Moderate Political Islam and Economic Power of Indonesia، has changed this country’s status during Reformation Era from 1998 to 2012 in International System.
خلاصه ماشینی:
"اندونزی قدرتی نو ظهور در آسیا و پویا در نظام بین الملل اسماعیل بایبوردی ١ دانش آموخته دکترای علوم سیاسی دانشگاه میسور هند محمد خوش هیکل آزاد دانش آموخته کارشناسی ارشد رشته مطالعات منطقه ای ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی (تاریخ دریافت ٩١/٩/٢٣- تاریخ تصویب ٩١/١٢/٢٦) چکیده بسیاری از پژوهشگران غربی و شرقی ، قرن بیست و یکم را قرن آسیا می داننـد و در ایـن ارتباط می توان اندونزی را در جنوب شرقی آسیا به عنوان قدرت میانه یا قدرت نوظهور آسـیا مطرح نمود و با حضور این کشور در گروه ٢٠ این سوال به ذهن متبادر می شـود کـه عوامـل تغییر جایگاه اندونزی در نظام بـین الملـل در دومـین دهـه هـزاره سـوم مـیلادی یـا در دوره اصلاحات ٢٠١٢-١٩٩٨ چه بوده است ؟ مولفین در این مقاله سعی دارند تا با استفاده از مکتب واقع گرائی که تاکید بر نقش دولـت و منافع ملی و ساختار داخلی واحد سیاسی در تعیین رفتار و سیاست خارجی کشور هـا دارد، کنکاش دقیقی داشته و با بررسی دو متغیر مستقل یعنی اسلام سیاسی میانه رو و توان اقتصادی این کشور که باعث شده تا جایگاه اندونزی در نظام بین المللی در دوره اصلاحات (سال هـای ١٩٩٨ لغایت ٢٠١٢) تغییر یابد را به طور تحلیلی ارائه نمایند."