چکیده:
مفهوم «مداخله بشردوستانه » حاکی از تفوق یافتن اصل مترقی«عدالت » بـر اصـل کلاسـیک «حاکمیت » کشورها است . طبق این مفهوم ، در صورت وقوع جنایت های فاحش حقوق بشـر از سوی حاکمان ستمگر، حق حاکمیت آنها مخدوش شده و بنا به شـرایطی، «مداخلـه » در امـور داخلی آنها تجویز میگردد. بر این اساس ، بـا وقـوع جنایـت هـای گسـترده حقـوق بشـری در سال های پس از جنگ سرد در رواندا، یوگسلاوی، سومالی و...، جامعه بـین المللـی نسـبت بـه «فرهنگ حقوق بشر» متعهد گردید و برای جلوگیری از نسل کشی، شکنجه و تجاوز اساسی بـه حقوق انسـان هـا مـداخلات بشردوسـتانه را دردسـتور کـار خـود قـرار داد. در همـین راسـتا،نظریه پردازان مختلف روابط بین الملل نیز تلاش های نظری متفاوتی را برای درک پیدایی این مداخلات صورت دادند.نظریه پردازان با استفاده از نظریات گوناگون نظیر واقع گرایی،سازه انگاری،لیبرالیسم و...سعی در تبیین مفهومی این پدیده داشته اند.این مقاله نیز ضمن استفاده از نظریات مذکور،سعی دارد مداخله بشردوستانه و ارتقای آن به اصل «مسئولیت حمایت»را در چارچوب مکتب انگلیسی و گرایش های کثرت گرایی و همبسته گرایی آن مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.
The concept of "humanitarian intervention" indicates superiority of the progressive principle of "justice" on the countries classical sovereignty. According to this concept, in the event of grave human rights crimes by tyrannical states, their sovereignty is undermined, and under the circumstances, interference in their internal affairs applied. Accordingly, the occurrence of widespread human rights crimes during the Cold War in Rwanda, the former Yugoslavia, Somalia and etc., humanitarian interventions put in its agenda to prevention of genocide, torture and rape of human rights and. In this regard, various theorists of international relations theoretical were effort to understand the emergence of these interventions. Theorists using different theories such as realism, constructivism, liberalism, and have tried to explain the concept of this phenomenon. In this regard, the present paper Tries to analyzes the humanitarian intervention and it promotion to "responsibility to protect" in the context of pluralism and solidarism English School and trends of solidarism and pluralism English School
خلاصه ماشینی:
"(٤٦ :١٩٩١ ,Vladimir) اما دغدغه اصلی اینجاست که اگر برخلاف دیدگاه جامعه بین الملل ، حکومت هـا نسـبت بـه مـردم خود همانند تبهکاران عمل کنند و از حاکمیت خود به عنوان ابزاری برای کشتن و نابود کردن استفاده کنند، چه خواهد شد؟ آیا این حکومت هـا از حمایـت و حفاظـت اصـول مربوط به حاکمیت ، نظم و عدم مداخله برخوردار می شوند؟یا اینکه حاکمیت این گونـه کشورها مخدوش شده و مداخلـه مجـاز شـمرده مـی شـود؟ بـا اعمـال اصـل مداخلـه بشردوستانه ، این اصل چقدر می تواند در پیشگیری از نقض حقوق بشر در آینده کارساز باشد؟ و در نهایت اینکه اصل مترقی تر مداخله بشردوستانه یعنـی «مسـئولیت حمایـت » چگونه می تواند در شرایط بحران نقض حقوق بشر بکار آید؟ برای پاسـخ بـه ایـن سـوالات ، ابتـدا مفهـوم «مداخلـه بشردوسـتانه » بـا اسـتفاده از دیدگاه های مختلف نظری اعم از واقع گرایی ، لیبرالیسم و سازنده گرایی مـورد بررسـی و تحلیل قرار گرفته و سپس جهت تبیین جامع تر موضوع و پوشش تقلیل گرایی نظریـات مـذکور در ایـن خصـوص ، چـارچوب هـای نظـری مکتـب انگلیسـی و گـرایش هـای همبسته گرایی و کثرت گرایی آن به کار گرفته می شود.
علی رغـم حمایـت غـرب از مفهـوم مداخلـه بشردوستانه ، دولت های آمریکایی و اروپایی نسبت به وضعیت هـای روانـدا و سـومالی بی اعتنـا ماندنـد و در نتیجـه کـوفی عنـان ایـن سـوال را مطـرح نمـود: «اگـر مداخلـه بشردوستانه ، خدشه ای غیر قابل پذیرش به حاکمیت است ، پس چگونـه مـی تـوانیم بـه وضعیت های رواندا و سربرنیتسا یعنی نقض فاحش و سیستماتیک حقوق بشر که موهن جامعه بشری است ، پاسخ دهیم ؟» در پاسخ به این سوال ، «کمیسیون بین المللی مداخله و حاکمیت دولتی »١ سازمان ملل متحد، در سپتامبر ٢٠٠٠ تشکیل شد و مفهوم «مسـئولیت حمایت » را در گزارشی تحت همین عنـوان در سـال ٢٠٠١ مطـرح کـرد."