چکیده:
توجه به شریعت یکی از مهم ترین دغدغه های عرفان اسلامی است. از دیدگاه عارف، کلام
الهی و سخنان معصومان(علیهم السلام)، هم مبین شریعتند، هم نماینده طریقت و هم متن
حقیقت. از این رو، اسما و صفات به کار رفته در شریعت، برای عارف اهمیتی ویژه دارد.
از دیدگاه عارف مسلمان، صفات الهی در مرتبه ذات، به نحو عینیت حضور دارند و شئون
ذاتی حق به شمار می روند. این صفات در روندی نزولی تنزل کرده و تا پایین ترین
مراتب ماده متجلی شده اند. بدین روی، تمام آنچه در عالم ماده به چشم می خورد از
حقیقتی واحد نشأت گرفته و در نتیجه، سمع و بصر مادی در اصل ذات و روح معنا با دیگر
مراتب سمع و بصر، حتی در صقع ربوبی و ذات الهی، مشترکند، و این تأکیدی است بر نظریه
«اشتراک معنوی الفاظ دینی». در این مقاله، همچنین نحوه دست رسی به روح معنا از
دیدگاه عرفا بیان شده است.
خلاصه ماشینی:
"همان گونه که آموزه عرفانی «وحدت وجود» با عقل منور به شهود عارفان تبیین شده است و غیر عارفان نیز به مدد عقل سلیم خود، قادر به فهم براهین وحدت وجود و تصویر وحدت شخصی خواهند بود، به همین سان، عقل سلیم خالی از شوائب وهم با توجه به بحث «وحدت وجود» و تجلی ذات و صفات الهی، به وحدت معنایی این صفات در تمامی مراتب هستی پی می برد و با کشف حقیقت روح، معنای واژه های دینی فهم پذیر و حقیقی بودن آنها را نیز فهم می کند و از این رو، قادر است تا قیود حسی و انصرافات مادی الفاظ دینی را، که عارف در مراتب سلوک خود حاصل می کرد، به مدد سخنان عارفان فهم کند و با پالایش زبان عرفی، با استفاده از فطرت سلیم خود، به حقیقت معنا نزدیک شود.
[34]ـ چراکه در بالاترین درجات فنا و حق الیقین، انسان با ظرفیت وجودی محدود خود به خدا می نگرد و از این رو، ذات نامحدود الهی را نمی تواند درک کند، چنان که ابن عربی گوید: «و التجلی من الذات لایکون ابدا الا بصورة استعداد المتجلی به غیر ذلک لایکون فاذا المتجلی له ما رأی سوی صورته فی مرآة الحق» (حسن حسن زاده آملی، پیشین، ص 427) و قونوی می گوید: «و من الناس من یرقبه الحق ان عن یکون ادراکه بالتجلی الاول المتعین علی الوجه المذکور، بل بالتجلی الثانی الاطلاق الذاتی فینصبغ بحکمه و یظهر بوصفه و یصیر مرآة لعین الحق بنفسه و بالاشیاء، لکن بحسب مرتبته لا بحسب الحق و سعته اذ لو کان کذلک لعلم کل ما یعلمه الحق دائما و لیس کذلک."