چکیده:
این مقاله به نقد و بررسی انسان ایده آل از منظر پائولوکوئیلو می پردازد که وی آن را در قهرمان های داستانیش جلوه گر ساخته است. انسان ایده آل او در عقیده معتقد به سرنوشت محتومی است که با گوش سپردن به ندای درون در پی تحقق آن است و در رفتار با اباحی گری، میخاری و بی بندوباری، خواستار اتصال به روح کیهانی و پیروی از افسانه ی شخصی است. در ادامه از عشق و جادوگری به عنوان راه وصول به انسان آرمانی کوئیلو نام برده می شود که ترس و پیروی از مذهب از موانع دستیابی به آن شمرده می شود. در نتیجه شخصیت های داستانی کوئیلو بیانگر یک یا چند ویژگی از انسان معیار در نگاه او است که ویژگی های انسان مطلوب کوئیلو را منعکس می کنند؛ در پایان، ضمن تبیین هر یک از ویژگی های انسان ایده آل کوئیلو، به نقد اجمالی نیز پرداخته شده است.
This article will review the characteristics of an ideal man in the works of Paulo Coelho specially the man who describe in the hero fictions which he is exposed. He believed that the ideal man has an unavoidable destiny which can be accomplish for the ideal human by listening to the inner voice and by unrestrained behaviors can receive to the connection whit the cosmic spirit and follow the personal myth. In continuation of the article، we talk about love and magic as a way to achieve the ideal man according to Paulo Coelho who believes that the religion and following a religion is an obstacle to achieving and accomplishing. In The result section we indicate that one or more characteristics of human are exposed in the works of Paulo Coelho that have some common characteristics. In the end، a brief review is presented on the defining characteristics of the ideal man.
خلاصه ماشینی:
"1. جبرمعلوم (جبرگرایی) در سایه افسانه شخصی در بیان ویژگی اعتقادی انسان آرمانی، کوئیلو سرنوشت انسان را به مقدرات الهی پیوند میزند و معتقد است که خداوند از سرنوشت انسان آگاهی دارد و برای او مقدراتی را تعیینکرده است که البته بدون اشکال است؛ زیرا خداوند انسان را بیهوده نیافریده و انسانها به دنبال هدفی که خدا از خلقت انسان داشته، باید مسیر زندگی خود را دنبال کنند؛ اما از آنجایی که کوئیلو این هدفگذاری را همان افسانه شخصی میخواند و وظیفه انسان را کشف آن میداند، حرفش بدون دلیل و بیمنطقی است؛ زیرا افسانه شخصی همان مکتوب است که کوئیلو بارها در داستانهایش بدان میپردازد و مکتوب در دیدگاه وی سلب اختیار از انسانها است و انسان هرچه انجام میدهد، همان مشقی است که خدا از قبل برایش نوشته است.
خودکشی راهی برای رهایی (آخرین راه نجات) آنچه کوئیلو در صدد بیان آن درباره اندیشه خودکشی و رسیدن به پوچی در داستانهای خود از جمله داستان ورونیکا است، بازتاب زندگی فردی او است.
او در حالی قهرمانهای داستانی را به عنوان الگو و انسان ایدهآل معرفی میکند که از یک جهت دچار انحرافهای عقیدتی هستند و به خرافه و احساسهای غیرمعقول رو آوردهاند ـ نظیر: اعتقاد به سحر و جادو، سرنوشت محتوم، فرمانبری از ندای درون ـ و از طرفی در رفتار، گریزان از دین و مذهبی هستند که او را محدود کرده و برای رهایی از آن، آزادی، بیبندوباری و مباح شمردن کارهای ناروا را سرلوحه کار خود قرار داده است."