چکیده:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشــی روش افسانه زدایی علمی بر تفکر انتقادی دانش آموزان بود. در این پژوهش از روش نیمه آزمایشی و طرح کنترل گروه نابرابر استفاده شد. آزمودنی های پژوهش شامل ٦٠ نفر دانش آموز سال سوم راهنمایی شهر تهران در سال تحصیلی ٩٣-١٣٩٢ بودند. این دانش آموزان با روش نمونه گیری در دســترس انتخاب شــدند و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. نفرات گروه آزمایش به مدت ٨ جلسه از طریق بحث گروهی به بررسی برخی افسانه های علمی مربوط به انســان و حرکت ؛ هماهنگی و ارتباط و بلوغ و نوجوانــی پرداختند و نفرات گروه کنترل نیز همزمان برنامه آموزشــی جاری مدرسه را دریافت نمودند. یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد روش آموزشی افســانه زدایی علمی باعث افزایش تفکر انتقادی دانش آموزان گروه آزمایش شده است . یافته های دیگر این پژوهش نیز بیانگر آن است ٧٠ درصد رشد تفکر انتقادی دانش آموزان ناشی از آموزش به شیوة افسانه زدایی علمی است . بنابراین می توان گفت که روش آموزشی افسانه زدایی علمی می تواند به عنوان یک فعالیت یادگیری در تألیف کتب درسی و همچنین به عنوان یک روش در آموزش مفاهیم علوم در کلاس های درس مورد استفاده قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
"توجه کردن به اهداف آموزش ، مانند پرورش تفکر انتقادی و حل مســئله ، با بهره مندی از روش های مناســب آموزش امکان پذیر است ؛ اما متأســفانه اغلب معلمان بهبود مهارت های تفکر انتقادی را در مورد دانش آموزان خود انجام نمی دهند )معروفی و همکاران ، ١٣٩٠(.
از ط رف دیگر، شواهد تجربی کمتری نیز در مورد رشد و پرورش تفکر انتقادی دانش آموزان وجود دارد؛ اغلب تحقیقات انجام شده در این زمینه مربوط به دانشجویان و بزرگ سالان است )روجیرو١٠، ١٩٩٨(.
یافته های پژوهش بلسینگ و بلسینگ )٢٠١٠( نشان داد دانشجویانی که درس روان شناسی عمومی را با پروژة سایک باستر )افسانه زدایی ( آموزش دیده بودند، در مقایسه با گروه کنترل ، افسانه های مربوط به روان شناســی را با توجه ابعاد مختلف مورد ارزیابی قرار می دادند و این دانشــجویان در پس آزمون به ط ور معناداری تفکر انتقادی بالاتری را کسب میکردند.
ارزیابی اثربخشی این درس آموزشی با استفاده از پیش آزمون و پس آزمون نشان از بهبود معنادار تفکر انتقادی روان شناسانه در گروه آزمایش داشت که بر پایة آن این محققان پیشنهاد استفاده از روش آموزشی مشابه برای کمک به افزایش مهارت های تفکر انتقادی در دانشجویان را مط رح میکنند.
یافته های بلســینگ و بلسینگ )٢٠١٠( بیانگر آن است دانشــجویانی که درس روان شناســی عمومی را با پروژة ســایک باستر )افسانه زدایی ( آمــوزش دیدند دانش روان شناســی را با توجه بــه ابعاد مختلف مــورد ارزیابی قرار می دادند و این دانشجویان رشد بیشتری در تفکر انتقادی داشتند."