چکیده:
شاهنامه به عنوان شاهکار بزرگ ادبی و سند هویت ملی به محض انتشار، به رغم موانع و مشکلات ، در زندگی مردم راه یافته است . پس از آن ، مردم در هر دوره ای متناسب با امکانات و شیوه های زندگی ، شکل و قالب خاص برای تداوم شاهنامه برگزیده اند از جمله نقالی و شاهنامه خوانی . این شکل مشهور و کهن با همة ارزشمندی اش ، در عصر ما آهسته آهسته جایش را به قالب های دراماتی نوین بخشیده است . بیان هنری و جنبه های دراماتیک شاهنامه نیز به هنرمندان این امکان را داده است که داستان های آن را به گونه های دیگر هنری از جمله نمایشنامه تبدیل کنند. به منظور تبیین ارزش و جایگاه جنبة نمایشی شاهنامه ، پنج نمایشنامة مقتبس از داستان سیاوش را برگزیده ایم . برای شناخت ، تفکیک و روشنگری در تعیین نقاط ضعف و قوت نمایشنامه ها از تقسیم بندی واگنر در شناسایی انواع اقتباس استفاده کرده ایم . این بررسی نشان می دهد نویسندگان نمایشنامه ، بیشتر به اقتباس تفسیری متمایل هستند و روی آوردن به اقتباس های قیاسی و جابه جایی ، بیشتر مبتنی بر نوگرایی است تا توجه به مخاطبان عمومی .
خلاصه ماشینی:
مقایسة تحلیلی متن نمایشنامه های برگرفته از داستان سیاوش با روایت فردوسی تیمور مالمیر٭ استاد زبان و ادبیات فارسی ، دانشگاه تهران چیمن خوشنمای بهرامی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی ؛ مدرس آموزش و پرورش سنندج چکیده شاهنامه به عنوان شاهکار بزرگ ادبی و سند هویت ملی به محض انتشار، به رغم موانع و مشکلات ، در زندگی مردم راه یافته است .
از آنجا که گفت و گو در نمایش به گونه ای است که شخصیت ها رازگشایی می کنند، پرسش مهم این است که توصیفات جاندار و لحن متین فردوسی در معرفی شخصیت ها و تصویرسازی صحنه ها و حوادث که هنرمندانه و بدیع صورت پذیرفته ، همچنین ارتباط گفتاری میان شخصیت ها، در اقتباس هایی که از داستان های شاهنامه انجام شده تا چه اندازه تغییر و دگرگونی پذیرفته است ؟ ضرورت حفظ زبان ، لحن و کلام فردوسی با توجه به مجموعه شگردهایی که متن ادبی را به متن نمایشی تبدیل می کند در نمایش های مقتبس از شاهنامه چقدر است ؟ برای پاسخ به این پرسش ها و نشان دادن میزان تأثیر و اهمیت جنبه های دراماتیک سخن فردوسی به بررسی نمایشنامه های مقتبس از داستان سیاوش پرداخته ایم .
از میان این سه اثر، سیاوش خوانی ، ساختار زبانی ویژه ای متناسب با درون مایه های اسطوره ای داستان دارد اما نویسندة نمایشنامة زمستان در آتش ، برای ایجاد هماهنگی میان سوژه و زبان ، در استفاده از زبان کهن دچار افراط شده است .