چکیده:
تحقیق درباره شخصیتهای مهم جهان اسلام در قرن اول هجری برای نشان دادن تصویری نسبتا واضح از اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن روزگار ضروری است. با بعثت پیامبر(ص) زمینهای برای بروز شایستگیها و برجستگیهای افراد قبایل فراهم گردید که توانستند در سایر تعلیمات پیامبر(ص) به رشد و کمال نائل شوند. در این میان از خاندان حنیف، سهل و برادرش عثمان از موقعیت ویژهای برخوردار شدند.سهل پا به پای سایر صحابه در همه مراحل به ویژه غزوات، پیامبر را همراهی میکرد. بعد از رحلت پیامبر بنا به توصیه آن حضرت، سهل در کنار علی(ع) باقی ماند و در زمان خلافت خلفا از همان سیاست علی(ع) پیروی کرد و چنان مورد وثوق علی(ع) بود که به محض این که آن حضرت به خلافت رسید، او را به عنوان والی شام و سپس مدینه که کانون حوادث مهم به حساب میآمد انتخاب کرد. او با تدبیر به اداره این شهر پرداخت و با تلاشهای عالمانه کوشید تا این شهر را از توطئههای معاویه دور نگاه دارد و مدینه را برای امیرالمؤمنین حفظ کند. سهل سپس بنا بر فرمان امام علی(ع) همراه وی در جنگ صفین حضور یافت. تمام همت سهل ایجاد وحدت و وفاق بین نیروهای علی و اطاعت و بیعت با آن حضرت بود. در این مقاله سعی شده است نقش سهل ابن حنیف در حوادث دوره خلافت علی(ع) و درگیریهای این دوره که حائز اهمیت است، مورد تجریه و تحلیل قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
"(مسعودی، 1374: 1/660؛ ابن قتیبه، 1380: 25) در این مقاله به یکی از افراد قبیله اوس، سهل بن حنیف میپردازیم که حوادث و جریانهای زمان پیامبر(ص) تا درگیریهای دوره خلافت امام علی(ع) را درک کرده و حضور داشته است.
در بین راه امام علی(ع) مهمان زنی بنام کلثوم بن هدم شد در نیمه شب امیرالمؤمنین مردی را مشاهده کرد که به منزلگاه آن زن نزدیک شد وقتی امام(ع) مسئله را از آن زن جویا شد او گفت: این شخص سهل بن حنیف است و چون میداند من زنی تنها هستم شبها بتهای قوم خود را شکسته و هیزم آنها را برای استفاده من میآورد.
با این حال گرایش به سمت خاندان پیغمبر در بین برخی از یاران رسول خدا(ص) و اعتقاد به حقانیت خلافت آنان از همان زمان مشخص بود و اگرچه اظهار نظر درمورد گرایشهای برخی از صحابه در این رابطه دشوار است اما با بررسی منابع مختلف و سخنان و موضعگیری مسلمانان صدر اسلام تا حدودی میتوان به این مهم دست یافت.
بدین شرح که زمانی که اصحاب جمل به سرکردگی عایشه، طلحه و زبیر با عثمان بن حنیف برادر سهل که در این زمان ازطرف امام(ع) والی بصره بود درگیر شدند پس از چند جنگ پراکنده صلح کرده و پیمان نوشتند که شخصی را به مدینه فرستند تا از اهل مدینه سؤال کنند که ایا طلحه و زبیر به اجبار بیعت کردهاند یا از سر رضایت."