چکیده:
در این مقاله، به میزان تاثیر یکی از ویژگی های بارز مکتب ناتورالیسم که ایجاد پیوند
واقعی بین ادبیات و اجتماع است، در شعر دورة مشروطیت و معاصر پرداخ ته شد ه است؛
بدین منظور در وهلة اول تعریف مختصری از ناتورالیسم ارائه گردیده و سپس منشا ایجاد این
ویژگی در مکتب ناتورالیسم غرب، مورد بررسی قرار گرفت ه است. از آنجا که محیط ادبی
نمی تواند از تاثیر محیط اجتماعی برکنار بماند، شعر دورة مشروطه که کاملا تحت تاثیر محیط
اجتماعی و سیاسی زمان خودش قرار گرفته بود، مورد بررسی قرار گرفت و نشان داده شد که
شعر این دوره از واقع گراترین و اجتماعی ترین دوره های ادبی ایران است. آن گاه به طور
مفصل به بررسی پیوند ادبیات با اجتماع در شعر دورة معاصر اشاره شد و نشان داده شد که
بعضی از شاعران معاصر تحت تاثیر این مکتب قرار گرفتند طوری که به طور صریح می توان
در برخی از اشعارشان ویژگی های ناتورالیسم اجتماعی را مشاهده کرد. در هر صورت شعر
معاصر در هر شرایطی گاه به صورت صریح و مستقیم و گاه سمبولیک، پیوند خودش را با
اجتماع نگسست.
خلاصه ماشینی:
آن گاه به طور مفصل به بررسی پیوند ادبیات با اجتماع در شعر دورة معاصر اشاره شد و نشان داده شد که بعضی از شاعران معاصر تحت تأثیر این مکتب قرار گرفتند طوری که به طور صریح میتوان در برخی از اشعارشان ویژگیهای ناتورالیسم اجتماعی را مشاهده کرد.
ناتورالیستها فقر، گرسنگی، فساد، تباهکاری را در پررنگترین و بدترین شکل خود و به صورت اغراقآمیز به نمایش میگذاشتند و اساسا لایههای خشنتری را در زندگی به تصویر میکشیدند؛ طوری که شاید بتوان گفت، گاهی وقتها واقعیت را در این نگرش افراطی گم میکردند؛ به عنوان مثال در شعر معاصر میتوان به بعضی از اشعار نصرت رحمانی اشاره کرد از جمله شعر «لوطی» که کاملا این دیدگاه ناتورالیستی را در خود دارد که در صفحات بعد همین مقاله به آن اشاره شدهاست.
نیما از آن روی که خود را از نظر پیوند با مسائل جامعة خویش وارث شاعران مشروطیت می دانست به هیچ روی از آرمان های مردمی ودغدغه های دائمی خاطر،نسبت به حال و روز اقشار فرو دست و نیز مسائل جامعة روشن فکری فاصله نگرفت و به همین دلیل هنگامی که در مسیر اصلاح شعر عصر خویش از جهات هنری به نماد پردازی روی آورد، بیشتر از نمادهایی بهره گرفت که توان و ظرفیت کامل برای طرح زمینة اجتماعی دارند.