چکیده:
غذا از لوازم اوّلیه و اصلی حیات آدمی است و تاثیر آن در تمام ابعاد زندگی بشر مشهود بوده و هست؛ بنا به همین اهمّیّت، مسالة تغذیه از دیدگاه صوفیه نیز به دور نمانده است. عرفا به طعام هم مانند سایر موارد پیرامون خود، با دید منحصر به فردی که بر گرفته از عقاید و آرای خاصّ آنهاست، نگریسته اند و به اظهار عقیده، وضع آداب، ارائه توصیه و ... همّت گماشتهاند؛ همچنین در تمثیلات خود از طعام و مسائل مرتبط با آن بهره گرفتهاند. یکی از اصلی ترین توصیه های مشایخ به مریدان مبادرت به جوع بوده است که اقسام و ابعاد مختلفی دارد. این مقاله به بررسی چگونگی موارد فوق پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
آن غــــذا را نه دهـــان بــد نه طبق (مولوی، 1373، ج1، د2: 306 ) از دیدگاه مولانا قوت مردان حق هم از نور حق است، نه از طعامهای دنیوی که گل پارههایی بیش نیستند: همچنان ایــن قــوت ابـدال حق هم ز حق دان نز طعام و از طبق (همان، ج2، د3: 3) بنابراین توصیه می کند که : چرب و شیرین می نماید پاک و خوشچرب و شیرین از غــذای عشــق خور یک شـــبی بگذشت با تـــو شـــد پلیدتا پرت بر روید و دانـیپرید (مولوی، 1380: 249) 2- آنچه عرفا میخوردند «عرفا، خود را از غذای پرتکلف و لذیذ محروم میکردند؛ زیرا معتقد بودند که پاسخگویی به شهوت طعام، مانع سیر و سلوک آنها و سبب تغییر و تغیر در احوالشان میگردد و چه بسا که یک لحظه التذاذ، موجب قبضی عظیم میشد؛ بعضی ازحکایتهای مذکور در متون عرفانی، حاکی از این امرند؛ از جمله در نفحات الانس آمده که روزی، نزد مولانا شمس الدین محمد اسد، خربزه ای بسیار لطیف و شیرین بریدند؛ وقتی چشید، از خوردن امتناع کرد؛ علت را جویا شدند؛ گفت: التذاذ به آن، مرا از آنچه در آنم باز می دارد.