چکیده:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه خودکارآمدی، توانمندسازی و شادکامی بر ابراز وجود معلمان مدارس شهرستان اصفهان اجرا شد. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری آن معلمان ابتدایی شهر اصفهان بودند، که از میان آنان 100 نفر از طریق نمونهگیری خوشهای دو مرحلهای انتخاب شد. ابزارهای پژوهش پرسشنامه خودابرازی بزرگسالان (گی، هالندورث و گالاسی، 1975)، مقیاس توانمندسازی (اسپریتزر، 1995)، مقیاس خودکارآمدی عمومی (شوارتزر و جروسالم، 1995)، و پرسشنامه شادکامی آکسفورد (آرگایل و لو، 1989) بود. در تجزیه و تحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که تمام متغیرهای مورد بررسی با همدیگر ارتباط معناداری دارند (01/0>P). همچنین، با بررسی میزان ارتباط متغیر ابراز وجود با سایر متغیرها مشخص شد، اگر همه متغیرها وارد معادله شوند، خودکارآمدی و شادکامی رابطه معنیداری با ابراز وجود دارند، ولی توانمندسازی رابطه معناداری با ابراز وجود ندارد.
خلاصه ماشینی:
Psychology, University of Isfahan Abstract The present study was conducted to investigate the relationships between self-efficacy, empowerment and happiness with self-assertion of school teachers in Isfahan city.
The research instruments included Adult Self-assertion Guestionnaire (Gay, Halendorth and Gallasi’s, 1975), Empowerment Scale (Espriritzer, 1995), General Self-efficacy Scale )Schuartz and Juresalem’s 1995), and Oxford Questionnaire of Happiness (Argyle and Loo, 1989).
واکنشها و پاسخهایی که سازمان در مقابل خواستهای کارکنان فراهم میآورد، احساس مثبت یا منفی افراد را نسبت به شغل خود فراهم میآورد (یزدی و جعفری، 1388) که بعضی از این انتظارهای شغلی عبارتاند از: خودکارآمدی، توانمندسازی، ابراز وجود و شادکامی.
همچنین رابینسون (2002؛ به نقل از موریدی، 1389) در پژوهشی بر روی پرستاران به این نتیجه رسید که خودکارآمدی بر کیفیت زندگی و سلامت روانی و عملکرد اجتماعی آنان تأثیر مثبت و با آن رابطۀ معناداری دارد.
با توجه به آنچه بیان شد این پژوهش بهدنبال آن است که به بررسی تأثیر خودکارآمدی، توانمندسازی و شادکامی با ابراز وجود در معلمان مقطع ابتدایی بپردازد.
همچنین نتایج پژوهش نشان داد که توانمندسازی و خودکارآمدی با شادکامی رابطۀ معناداری دارد که یافتۀ بهدست آمده با نتایج پژوهشهای چن و همکاران (2007)، ادیمو (2008)، فولکر و ریوس (2009) و بیرون و بامبرگر (2010) همخوانی دارد، هنگامی که معلمان توانمندشده و خودکارآمد باشند، احساس بهتری در مورد شغل خود خواهند داشت.