چکیده:
<p> <strong>اهداف:</strong> تفکر انتقادی دارای دو جنبه "مهارت" و "گرایش" است که بدون گرایش نسبت به تفکر انتقادی، بعد مهارتی آن بهوقوع نمیپیوندد. این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر روشهای یادگیری مبتنی بر حل مساله و پرسش و پاسخ بر گرایش به تفکر انتقادی در دانشجویان انجام گرفت. </p><p><strong>ابزار و روشها:</strong> در این مطالعه نیمهتجربی، 27 دانشجوی رشته بهداشت محیط دانشگاه علوم پزشکی البرز در سال 1392 بهشیوه سرشماری مورد مطالعه قرار گرفتند. شاخصهای گرایش به تفکر انتقادی بهوسیله پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی کالیفرنیا، قبل و پس از مداخله ارزیابی شد. به گروه یادگیری مبتنی بر حل مساله (14 نفر)، سناریوهایی برای مطالعه و تحقیق ارایه و برای گروه پرسش و پاسخ (13 نفر)، چهار جلسه پرسش و پاسخ برگزار شد. دادهها با استفاده از آزمونهای T مستقل و T زوجی و به کمک نرمافزار SPSS 17 تحلیل شدند.</p><p> <strong>یافتهها:</strong> بین نمره کلی گرایش به تفکر انتقادی در گروه یادگیری مبتنی بر پرسش و پاسخ، قبل (20/7±00/276) و بعد (32/16±62/306) از مداخله و همچنین در گروه یادگیری مبتنی بر حل مساله، قبل (14/28±00/278) و بعد (80/13±29/309) از مداخله تفاوت معنیداری مشاهده نشد (05/0p>). هر دو روش باعث افزایش معنیدار قدرت تحلیل، سازماندهی اطلاعات و خوداعتمادی در دانشجویان شد (05/0p<). </p><p><strong>نتیجهگیری:</strong> با استفاده از هر دو روش یادگیری "پرسش و پاسخ" و "مبتنی بر حل مساله" میتوان گرایش به تفکر انتقادی در دانشجویان را بهبود بخشید. </p>