چکیده:
شاهنامه از یکسوی مشتمل بر فکر و فرهنگ و خرد ایرانیان باستان است و از سوی دیگر
با ادبیات فارسی پس از اسلام پیوند دارد. بسیاری از مفاهیم آن بیانگر روح زندگی
ایرانی است. این جوهر زندگی در رفتار پهلوانان نمودی خاص دارد. از بررسی منشهای
پهلوانی در شاهنامه میتوان فهمید که اعتقاد ایرانیان باستان به اختیار، در رفتار
پهلوانان سخت مؤثر است. از دیدگاه آنان، دین و اخلاق با پهلوانی و پادشاهی به هم
پیوند خورده است و این، حاصل نوع زندگی ایرانیان باستان در سرزمینی است که حفظ آن،
پهلوانی و جنگاوری را ایجاب میکرده است.
راه ایزدی، دینورزی و خردمندی و راستی و اطاعت از پادشاه نیکوکار و زنهارداری و
دادگری و پرهیز از خونریزی و حیله نساختن در جنگ و تا پای جان کوشیدن و میهندوستی،
از مهمترین خصلتهای پهلوانان ایرانی است. سازش با دشمن و تسلیم و اسارت و گریز از
جنگ، به میدان رفتن پادشاه و پیاده کارزار کردن و اسارت زنان و دختران و مواردی از
این دست از مهمترین موارد ننگ پهلوانی بهشمار است.
خلاصه ماشینی:
"رستم پس از آنکه ضربهای بر سر فولادوند میکوبد و کارگر نمیافتد، در مناجات با خداوند میگوید: که گر من شوم کشته بر دست اوی به ایـــران نمـــاند یکـــی جنگجوی نــه مــرد کــشاورز و نــه پیشهور نه خاک و نه کشور نه بوم و نـه بر[66] و طوس پس از یکی از شکستهای ایرانیان به گودرز میگوید: شــوم بر کــشم گرز کین از میان کنــــم تـــن فـــدا پیـــش ایـــرانیان از ایـــن پــس همه کینه باز آوریم جهـــان را به ایــــران نیـــاز آوریـــم[67] همچنانکه گفتیم، پهلوانی کردن و شجاعت نمودن به هنگام جنگ با دشمن، یکی از مهمترین موارد آبرو جستن در شاهنامه است و این مطلب را آشکارا از زبان قهرمانان کتاب میتوان شنید: بدو گفت پیران که ما را ز جــنگ چه چارهست جز جستن نام و ننگ[68] ****** اگــــر کشـــته آییـــم در کــارزار نکــــوهش نیــــابیـــم از شهــــریار نگـــــوینــد بــینام گـردی بمرد مگـــر زیـــر خـــاکم ببـــاید سپـــرد[69] پهلوان ایرانی به هنگام جنگ تا پای جان میکوشد و البته پس از پیروزی یا جنگ مردانه اگر خود به دست دشمن کشته آمد بر او ننگی نیست.
سرآمد بر ایشان بر آن روزگار همه کشته گشتند و برگشته کار[93] رستم، حتی تسلیمشدن به اسفندیار شاهزاده ایرانی و دستبسته نزد گشتاسپ رفتن را ننگی بزرگ میداند زیرا بند برای پهلوانی نامدار و یگانه چون او که همیشه پشت و پناه ایرانیان بوده و به تنهایی صفها دریده و پهلوانان نامدار دشمن را از پای درآورده حتی اگر از سوی گشتاسپ باشد ننگ است به همین سبب به اسفندیار میگوید: ز من هر چه خاهی تو فرمان کنم به دیــــدار تــو رامش جان کنم مگــر بنــد کــز بنــد عــاری بـود شکســتی بود زشتکاری بـود نبیند مرا زنـــده با بنــد کس که روشن روانم بر این است و بس[94] ª ترس از جنگ و از دشمن مایه ننگ است زیرا ترس عامل غلبه اهریمن است[95] و اصل و منشأ فرار و شکست و تسلیم."