چکیده:
در این مقاله تلاش میکنیم روایت ارسطو از پیش سقراطیان را بر اساس متون خـود ارسـطو و عمـدتا بـا اسـتفاده از کتاب های متافیزیک ، فیزیک و کون و فساد مورد بررسی قرار دهیم و نشان دهیم چگونه ارسطو همه پیش سـقراطیان را به یک نحو و بر مبنای چهارچوب فلسفه خود تفسیر میکند. او آرخه پیش سقراطی را به معنای عنصر یعنی امـری بسیط که خود از چیز دیگری نیست و همه چیز از آن ترکیب شده است ، تفسـیر مـی کنـد و حتـی آن را بـه عنـوان جوهر و هر چیز دیگر را به عنوان عرض در نظرمی گیرد و تمایز آرخه و اشیاء را بر مبنای این تقابل در فلسفه خود مورد تفسیر قرار میدهد. ارسطو همچنین نگاه پیش سقراطیان به تغییر را بر مبنای تمایز خود میـان تغییـر و کـون و فساد تحلیل میکند. همه این موارد نشانگر آن هستند که ارسطو پیش سقراطیان را ارسطوئی و بر مبنای اندیشه خـود تفسیر کرده است . بر این اساس ، با توجه به اینکه ارسطو از اولین و مهم ترین منـابع اندیشـه هـای پـیش سـقراطیان است ، در بررسی آنها همواره باید نقش ارسطو را مد نظر قرار داد.
خلاصه ماشینی:
"فیثاغوریان «به هیچ وجه برای تحقیق فعلی ما از علت اما ارسطو در مورد آناکساگوراس بـه گونـه ای دیگـر مناسب نیست » (متافیزیک ، 14-986b12) و دلیـل آن سخن میگوید: را اینگونه شرح میدهد: هنگامی که یک مرد گفـت عقـل – همـانطور کـه در آنها [فیثاغوریان ] همچون برخی از فیلسوفان طبیعـی، حیوانات هم چنین در سراسر طبیعت - به مثابـه علـت فرض نمیکنند آنچه موجود است واحـد اسـت و در جهان و همه نظم آن حاضر بود، به نظر شبیه یک مرد عین حـال آن را از واحـد، همچـون [آنـان ] از مـاده ، عاقل میآمد که از بیان تصادفی اسلافش متمـایز بـود ایجاد نمیکنند بلکه به گونه ای دیگر سخن میگویند.
بنـابراین برشـمردن دو علـت از میکند و جدا از این بحث که هر نظریه ای ناچار باید علل چهارگانه اشیاء، استثنائی است بـر نقطـه نظـرات نظریات دیگر را بر خود منطبق سازد تا به شباهت هـا مــبهم و نادرســت پــیش ســقراطیان ، از تــالس تــا و تفاوت ها دست یابد، می توان این پرسش را مطـرح فیثاغوریان : ساخت که تفسیر پیش سقراطیان بر مبنای نظریه علـی تا مکتـب ایتالیـایی و جـدا از آن ، فیلسـوفان بـا ایـن ارسطو تا چه اندازه قابل قبول اسـت ؟ دو اندیشـه در موضوعات تا اندازه ای به طور مبهم برخورد کرده انـد پیش سـقراطیان ارسـطو را بـه ایـن تفسـیر رهنمـون به جز آنکه ، چنانکه گفتیم ، آنهـا دو نـوع از علـت را میکند: اول تلاش پیش سقراطیان در فهم وجـود بـه مورد استفاده قرار دادند (متافیزیک ، 12-987a9)."