چکیده:
عرفان و تصوف اسلامی از بدو پیدایش محملی آرام برای رشد اندیشه ها، سخنان و آیین های فراوانی بوده است. اکثر پیروان این مکتب دینی – اجتماعی تلاش فراوانی در تصفیه درون داشته اند و دیگران را برای خودسازی به شیوه خود دعوت کرده اند. در کنار باورهای دینی و اخلاقی، ابتکارات فکری و رفتاری نیز در بین صوفیان دیده میشود که در جوامع اسلامی مسبوق به سابقه نیست و خود بدان مستحسنات میگویند؛ از جمله این ابتکارات می توان به مفاخرات اشاره کرد. هرچند از منش و روش فکری اهل خرقه، تفاخر به دور از انتظار می نماید؛ اما متون و تذکره های صوفیانه، سرشار از این نوع سخنان است که قدری غریب است. این تحقیق بر آن است تا ضمن جمع آوری مفاخره های صوفیانه از تذکره های مهم و مختلف در سده های متوالی، به دسته بندی موضوعی و تحلیل محتوایی آن بپردازد.عرفان و تصوف اسلامی از بدو پیدایش محملی برای رشد اندیشه ها، سخنان و آیـین هـای فراوانـی بوده است . اکثر پیروان این مکتـب دینـی– اجتمـاعی،تلاش فراوانـی در تصـفیه درون داشـته انـد و دیگران را به شیوه خود دعوت کرده اند. در کنار باورهای دینی و اخلاقی، ابتکارات فکری-رفتـاری نیز در تصوف دیده میشود که در جوامع اسلامی مسبوق به سابقه نیست و خود بدان مستحسـنات میگویند. از جمله این ابتکارات می توان به مفاخره اشاره کرد. هرچند از منش و روش فکری اهـل خرقه ، تفاخر به دور از انتظار است اما متون و تذکره های صوفیانه ، سرشار از این نوع سخنان اسـت که قدری غریب مینماید. در این تحقیق ضمن جمع آوری مفاخره های صوفیانه از تذکره های مهـم در سده های متـوالی، بـه دسـته بنـدی موضـوعی و تحلیـل محتواییـآن بـا روش تحلیـل سـاختار و محتواپرداخته میشود. با نگاهی به مفاخرات مشخص میشود که آن ها را میتوان از ابعـادی چـون صراحت ، بن مایه ، طرفین و دلایل مفاخره دسته بندی کرد. برخلاف فرض رایج کـه انتظـار مفـاخره به مقام و موقعیت نمیرود، بیشترین شمار مفاخره ها درباره مقام و موقعیت صوفیو پـس از آن نـازش بـه عبادات است و همچنین برخلاف تصور، بیشترین شمار مفـاخره هـا از مشـایخی بـزرگ چـون جنیـد و بایزید و شبلی و ابوسعید ابوالخیر و خرقانی و... است که به انگیزه تبلیغ و تشویق صورت گرفته است .
خلاصه ماشینی:
"٤-٢-٧- مباحث دیگر معاملات دیگری نیز یافت میشود که صوفیان به انجام آن یا داشتن آن خصلت نازیده اند کـه بـه دلیل شمار اندک، همه یک جا بیان میشوند: رضا:«چهل سال است تا خداوند مرا در هر حال که داشـته اسـت کـاره نبـوده ام » (عطـار، ١٣٧٥: ٤١٣).
مفاخره هـای همنشـینی و دیـدار را بسـته بـه اینکه با چه کسی صورت گرفته است میتوان به بخش های متنوعی تقسیم کرد و مراتب این دیـدار که در رویا یا بیداری صورت گرفته است از دیدار خداوند شامل میشود تا پیامبر (ص ) و حضـرت علی (ع ) و خضر (ع ) و ملائکه و بزرگان عرفان تا دیدار ابلیس نیز در بر میگیرد.
شیوه برخورد با حضرت حق را در این مفاخره ها میتوان در پنج مرتبه زیر جمع کرد: گفتگو و دیدار در رویا:«شیخ الاسلام گفت که قاضی ابراهیم باخزری مرا گفت کـه الله تعـالی را به خواب دیدم گفتم خداوندا بنده به تو کی رسد؟ گفت آنگاه که او را هیچ مانعی نماند که او را از من باز دارد» (جامی، ١٣٣٦: ٣٤٥).
امـا کرامـت هـایی کـه راوی آن اول شـخص اسـت ، یعنیصوفی حکایت اعمال خارق العاده خویش بیان میکند، میتوان از مفاخرات صـوفیانه بـه شـمار آورد مانند: «مالک گفت وقتی بیمار شدم و بیماری بر من سخت شد چنانکـه دل از خـود برگـرفتم آخر چون پاره ای بهتر شدم به چیزی حاجت آمدم به هزار حیله به بازار آمدم که کسی نداشتم ."