چکیده:
در مکتب دائویی انسان کامل یا «شنگ ژن » به کسی اطلاق می شود که در هماهنگی با دائو و طبیعت عمل نماید. حکیم بودن در همراه بودن با دائو معنا می یابد و به همین جهت ، ویژگی اصلی انسان فرزانه در مفهوم “وو-وی “ یا “بی عملی “ جلوه گر است . دائو آن حقیقتی است که سیر طبیعی و خودانگیختگی هر موجودی برآن استوار است ، از این رو وظیفة هر فردی این است که در مسیر دائو مانعی ایجاد نکند و بگذارد دائو به سیر خود ادامه دهد. در نتیجه هرچیزی طبق خودانگیختگی و سیر تکوینی اش ، به ظهور می رسد. دائو خود همیشه بدون عمل (وو- وی ) است ؛ با این حال همه چیز را به وجود می آورد. انسان در صورتی می تواند به حقیقت دست یابد و آن را در اختیار بگیرد که به طور طبیعی عمل کند؛ در واقع عمل نکردن چیزی جز همنوایی با دائو نیست .
حکیم دائویی کسی است که اجازه می دهد جریانات عالم به آزادی در او و سراسر عالم سریان یابند و به دنبال آن ، هم خود وی و هم جهان ، در آرامش و سکون دائو به وحدت دست می یابند. وی همة پیش فهم های آموخته و اکتسابی را به کنار می نهد و وجود فردی خود را با همة اشیای عالم یکی می بیند. او از هرگونه تجاوز ارادی ، ساختگی و تصّنعی درون طبیعت پرهیز دارد. همانطور که در طبیعت همه چیز خود به خود، در سکوت و آرامش به وجود می آید و طبیعت وظایف خود را بدون گزافه گویی و خودنمایی نمایان می سازد، آدمی هم باید امور را در مسیر طبیعی خود و به دور از اغراض و منفعت سنجی شخصی انجام دهد.
In Daoism، ''Sheng Ren'' or ''Perfect Man'' is assigned to a person who acts in accordance with Dao and nature. A sage person is wholly in harmony with Dao and therefore، the most significant description of him is manifested as ''Wu-wei'' or ''non-action''. Dao is the being which natural and spontaneous process of all the things is depended to it. Therefore، no one should put obstacles in the way of Dao. In conclusion، everything would appear in accordance with its natural and genetical way. Dao is itself without any action but it creates everything. A man can attain truth just in the condition that he acts naturally. In fact، not-action is not anything else than being in accordance with Dao and nature. A Daoist sage is a person who lets all cosmic courses circulate freely in him and in all the world; and following that، both he himself and whole of the world reach to unity in calmness and tranquility. He lays down all his acquired and learned perceptions and realizes his being identical with everything in the world. He avoids from any kind of artificial autonomic interference in nature. As in nature everything arises in stillness and emerges his duties without any frippery or exaggeration; also a man should do all his tasks in their natural course avoiding personal interests or benefits.
خلاصه ماشینی:
") کیفیت تحقق نظریه "وو-وی " در جامعه و حکومت درست است که وو-وی در اصل مفهومی عرفانی است و نسخه ای از عرفان عملی برای سالک ارائه می دهد؛ اما باید توجه داشت که لائوزی از این اصطلاح نظریة سیاسی خویش را نیز مطرح می کند؛ هم بدین دلیل که در زمان وی حاکم ، نمایندة آسمان و خدایان بر روی زمین بود و درنتیجه حکومت ، امری مقدس و بسیار مهم و تأثیرگذار بر زندگی مردم شمرده می شد و به ناگزیر همة متفکران می بایستجهت گیری خود را دربارة حکومت و کیفیت کشورداری مطرح می کردند؛ و هم از این بابت که به هرحال انسان موجودی اجتماعی است و برای همة طالبان حقیقت انفکاک تام از جامعه میسر و مقدور نخواهد بود؛ بنابراین طبیعی است که لائوزی حکیم برای طبقة حاکم جامعه –که در آن زمان سازمان بسیار مفصلی نیز داشته اند- نیز توصیه ها و ارشاداتی مطرح کند.
ک : هنر و زیبایی شناسی در شرق آسیا، ص ٥٨) نتیجه گیری از منظرحکمت دائویی ؛ انسان ، دائو و طبیعت رئوس سه گانه مثلـث ارتبـاطی جهـان هستی را تشکیل می دهند و دائو الگوی متعالی است که چیزی در جهان وجود ندارد که بهره ای از نظم آن نداشته باشد، آن در حقیقت به راه صحیح زندگی هر موجـودی اطلاق می شود؛ بنابراین هدف حکیم فرزانه آن است که به بهترین وجه با نظام هستی و دائو هماهنگ و همسو شود، او می داند طبیعت کلی است که انسان به عنـوان یـک جزء فقط با سر سپردن در برابر آن می تواند به آرامـش و سـعادت دسـت یابـد و در عین حال این انسان ، همان انسان کاملی است که می تواند تجسم دائو باشد، او واسطة آسمان و زمین است ، او حکیمی است که می تواند با هرموقعیتی از زندگی موزون و هماهنگ شود."